علیاصغر کرباسچیان در سال ۱۲۹۳ هجری شمسی در تهران دیده به جهان گشود. او پس از طی تحصیلات ابتدایی و حوزوی در تهران، به قصد درک محضر آیتالله بروجردیرحمهالله به قم مهاجرت کرد. در زمان حضور در قم، همچنان که در کنار درس رسمی حوزه، به تربیت معنوی طلاب مستعد به صورت فردبهفرد میپرداخت، متوجه نیاز مبرم مردم برای دسترسی به احکام دینی شد و رسالۀ توضیح المسائل را مطابق با فتاوای مرجع وقت شیعه به عنوان اولین رسالۀ فقهی فارسی با متن ساده، تألیف کرد. پس از تألیف رساله، متوجه معضل فاصله داشتن جامعۀ متدینین از علوم و تخصصهای روز شد و با مراجعت به تهران، در سال ۱۳۳۵ دبیرستان علوی را با هدف تربیت افراد متخصص متدین، تأسیس کرد. همت استاد علامه و یارانش و تلاش بیچشمداشت آنان در مسیر انسانسازی، نه تنها باعث شد مدرسۀ علوی به یکی از نامآورترین مدارس تهران تبدیل شود و تربیتشدگان آن نقشی جدی در تاریخ معاصر ایران ایفا کنند، بلکه جدیت و تمرکز آن بزرگمرد و همراهانش سبب شد بسیاری از شاگردانشان نیز خود به راه تعلیم و تربیت آمده و با الگو گرفتن مستقیم و غیر مستقیم از این مکتب نوین تربیتی، به تأسیس دهها مدرسه و مؤسسۀ فرهنگی اقدام کنند. استاد علامه پس از یک عمر تکاپو در راه انسانسازی مطابق با موازین اخلاقی اسلام و نیز متناسب با شرایط روز و پس از به جای گذاشتن آثار فراوان از خود، در سال ۱۳۸۲ به سبب بیماری سرطان، دار فانی را وداع گفت.
افرادِ حقیر بیش از آنچه هستند مینمایند، اما بزرگان بیش از آنچه مینمایند هستند. علامه کرباسچیان دربارۀ خود نمیگفت و نمینوشت و این خصلتِ پرتکرار کسانی است که خود را نه برای دیگران و نه برای خود، که برای خدا میخواهند.
این از خود نگفتنِ بزرگان برای آنانکه خواستار شناخت چنین شخصیتهایی هستند، غصهای بزرگ است. کسی که میخواهد علامه را بشناسد تا بتواند علامهوار در راه انسانسازی و خدمت به مردم قدم بگذارد، چه بسیار میتواند از کردارهای علامه انگیزه و الهام بگیرد.
بهرهبردن از سخنِ کسانی که از علامه گفتهاند، نوشتهاند و سرودهاند میتواند فرصتی مغتنم باشد برای آنانکه علامه را ندیده اما دل در گرو آرمان او دارند. چنین جویندگانی با گوشسپردن عالمانه به این سخنان، میتوانند آرامآرام به شناخت شخصیت و هدف او نزدیک شوند.
امیدواریم این مطالب نه صرفاً تجلیلی از یک بزرگمرد درگذشته، که مقدمهای باشد برای بلندترشدن نگاه و هدف، و قویتر و دقیقتر شدن حرکت ما، چراکه علامه خود از تجلیل گریزان بود و سفارش هموارهاش عملکردن، حرکتکردن و پیشرفتن بود.