مقالهی دکتر محمد کاظم عاطف وحید دربارهی شناخت و درمان وسواس
باسمه تعالی
وسواس يکي از شايع ترين اختلالات و بیمارى ها در بسیاری از جوامع است و به عنوان یک بيماري پيچيده و آزار دهنده شناخته شده است. در این اختلال، فرد احساس اجبار ميکند که رفتارهایی را بر خلاف ميل و اراده خود انجام دهد و با آن که ميداند افکار و رفتارش بيهوده است ولي خود را در رهايي از آنها ناتوان ميبيند.
وسواس علاوه بر این که برای خود فرد مشکلات زیادی ایجاد میکند، اثرات بسیار سوئي در کارکرد نظام خانواده میتواند داشته باشد، از جمله مورد بیتوجهی به مسائل مهم زندگی، اجتناب خانواده از معاشرت با دوستان و اقوام به علت ترس و شرمندگي از فاش شدن علائم وسواس.
وسواس بیشتر در نوجوانی و جوانی شروع میشود، اما ممکن است در کودکان نیز دیده شود. شیوع این اختلال در زنان و مردان یکسان است و معمولا هوش افراد مبتلا بالاتر از حد متوسط است. وسواس در جوامع پيش-رفته و حتى در بين افراد باهوش هم به ميزان قابل توجهی ديده مىشود.
شواهد نشان دادهاند کسانی كه در زندگى شخصى حساستراند، احتمال ابتلايشان به بيمارى وسواس بيشتر است. معمولا در بين افرادی كه والدينشان سختگیر، تنبیه کننده و یا کمالگرا هستند، اين بيمارى بيشتر ديده مىشود.
تعریف وسواس
"وسواس" عبارت است از رفتارها، عقايد ، افکار يا تصوراتي که تکرار شونده و پايدار هستند.
علائم و نشانه هاي وسواس
1- تشریفات و رفتار اجتنابی
تشریفات و رفتار اجتنابی از بارزترین ویژگی های وسواس است. مهمترین شکل تشریفات، شستوشو و پاکیزگی است. تظاهرات دیگر تشریفات، وارسی است که هدف آن پیشگیری از فاجعه هائی از قبیل دزدی، آتش سوزی، آسیب به شخص و شرمندگی اجتماعی است.
2- ترس
فرد وسواسي همواره ميترسد که دچار حادثه ناگوار شود (اگر از خيابان عبور کنم، تصادف خواهم کرد.)
3- اجبار و الزام
فرد احساس میکند ناچار است اعمال و رفتاري را به صورت اجباري و تکراری انجام دهد، هر چند که به بیهوده بودن آنها واقف است.
4– احساس ناتواني
در مواجهه با مشکل، احساس ناتواني و درماندگي ميکند و قادر به کنترل آن نيست.
5- دقت و نظم افراطي
فرد در تکرار رفتارهاي وسواسي دقيقاً از نظم و ترتيب خاصي پيروي ميکند که موجب آزار اطرافیان مي شود.
6- پرخاشگري
گاهي براي انجام رفتارهاي وسواسي دست به کارهايي ميزند که با پرخاشگري و عصبانيت و حتي خودآزاري همراه است.
7- وارسي کردن
شخص وسواسي دائما شک می کند که آیا کاری را که باید انجام دهد، انجام داده یا نه؟ مثلاً بعد از دور شدن از خانه دچار ترديد ميشود که آيا در را قفل کرده یا گاز را خاموش کرده است یا نه؟
8- شک در انجام فرائض ديني
مثلاً هنگام نماز خواندن دچار تردید میشود که آیا تکبيره الاحرام را گفته يا نه؟ یا وضو را صحيح انجام داده يا نه؟
9- آداب و رفتار های خرافي
فرد مبتلا به برخي از اشياء خاص حساسيت نشان ميدهد. مثلا ممکن است معتقد باشد اگر موقع خروج از منزل به شيء خاص (قفل یا دستگيره) دست نزند، اتفاق بدي برای او ميافتد و يا اشيا و روزهاي خاصي را نحس و موجب بدشانسي ميداند.
انواع وسواس:
۱ـ وسواس فکری
افکار و تصاوير ذهني که خارج از کنترل هستند و فرد را تحت تأثير قرار داده، موجب ناراحتي او ميشوند. کسانی که به وسواس فکری مبتلا هستند، نمیتوانند جلوی این افکار و تصاویر مزاحم تکراری و رنج آور را بگیرند. اغلب این افکار مربوط به افکار شرم آور جنسی، مذهبی و پرخاشگری است.
اغلب فكر وسواسى زمينه را براى تضادها و مغايرتهاى اعتقادى فراهم مىسازد. مسايلى در زمينهی زندگی و مرگ، خير و شر، وجود خدا و پذيرش يا طرد مذهب ذهن او را به خود مشغول مىدارد.
انواع دیگر وسواسهای فکری عبارتاند از: ترس از آلودگى - ترس از مرگ - ترس از محيط بسته - ترس از امرى خلاف اخلاق- نگراني دائم از وقوع يک حادثه و يا ترس از آلوده شدن به ميکروب، عفونت و بيماری.
۲ - وسواس عملی
اعمالي اجباري هستند که فرد بارها و بارها و برطبق نظم خاصي براي از بين بردن افکار وسواسي خود انجام ميدهد. اين کارها نه تنها جنبهی منطقي ندارند بلکه کاملاً بيهوده به نظر ميرسند.
برخی رفتار های وسواسی عبارتند از:
- شستوشوى مكرر
- شمردن: شمارشها در مواردى مىتوانند به صورت وسواس درآیند، مثل شمردن درخت ها در مسیر مدرسه با اصرار بر اين كه اشتباهى در اين زمینه صورت نگيرد.
- راه رفتن اجباری: گاهى وسواسها به صورت راه رفتن اجبارى است. شخص در عرض اتاق از اين سو به آن سو راه مىرود و اصرار دارد كه تعداد قدمها معين و طبق ضابطه باشد. مثلا فاصلهی بين دو نقطه از ده قدم تجاوز نكند و از آن هم كمتر نباشد.
3- اختلال شخصیت وسواسی:
اشتغال ذهنی به کمالطلبی، نظم و ترتیب و تسلط بر امور ذهنی و بین فردی به بهای از دست دادن انعطاف پذیری و کارآیی به صورت الگویی فراگیر و گسترده که از اوایل بزرگسالی آغاز شده باشد و در زمینههای گوناگون به چشم آید. نشانه اش وجود دست کم چهار از موارد زیر است :
۱- ذهن چنین فردی به جزئیات، قواعد، فهرستها، ترتیب، سازمانیافتگی یا برنامهها و جدول زمانی امور به اندازهای مشغول باشد که رشتهی اصلی امور را از دست بدهد.
۲- به اندازهای کمالطلبی داشته باشد که نتواند تکالیف خودش را به پایان برساند.
۳- به شکلی افراطی خود را وقف کار و بهره وری کرده باشد، به گونهای که نتواند به تفریح و روابط دوستانه اش بپردازد. (اگر این امر به دلیل نیازهای مالی و ضرورت های اقتصادی باشد، وسواس به حساب نمیآید.)
۴- بیش از اندازه با وجدان، اخلاقگرا و تقواپیشه و پرهیزگار باشد و دربارهی مسایل اخلاقی و ارزشی به هیچ وجه انعطاف پذیر نباشد. (اگر این امر به دلیل هویت فرهنگی یا مذهبی فرد باشد، وسواس به حساب نمیآید.)
۵- نتواند چیزهای کهنه و از رده خارج یا بیارزش را دور بیندازد ولو هیچ گونه ارزش عاطفی هم نداشته باشند.
۶- از تفویض وظایف خود به دیگران یا کار کردن با دیگران ابا داشته باشد، مگر آن که آن ها به روش او برای انجام امور کاملا تسلیم بشوند.
7ـ در پول خرج کردن ، چه برای خودش و چه برای دیگران خست داشته باشد یعنی پول را چیزی بداند که باید برای روز مبادا پسانداز شود.
8- در زندگی در برابرمسایل گوناگون، سرسختی و یکدندگی از خود نشان دهد.
سبب شناسی وسواس فکری – عملی
علت وسواس دقيقاً شناخته نشده است ولي برخي از عوامل مؤثر در بروز آن را ميتوان چنین ذکر کرد:
الف - عوامل ژنتیک
تحقیقات نشان دادهاند که در دوقلوهای یک تخمکی احتمال این که اگر یکی وسواس داشته باشد دیگری هم این اختلال را نشان خواهد داد بیشتر است تا در دوقلوهای دو تخمکی. همچنین برخی تحقيقات نشان داده اند كه اختلال وسواس در والدین، خواهر و برادر های فرد مبتلا به وسواس فکری – عملی بیشتر از دیگر بستگان میباشد. تحقیقات دیگری نیز اشاره کردهاند که در حدود 40 درصد از افراد مبتلا به وسواس، اين بيمارى در والدین آنها نیز وجود دارد. اما محققان دیگر معتقداند که امکان دارد یک الگوی آسیب پذیری ژنتیکی همراه با استرسهای زندگی و عوامل محیطی منجر به بروز این بیماری در فرد شود.
ب - عوامل زیستی – شیمیائی
مطالعات زیادی سعی کردهاند نقش عوامل زیستی – شیمیائی (مثلا سروتونین) را در اختلال وسواس فکری – عملی بررسی کنند و نتایج نسبتا خوبی هم به دست آمده است.
ج - عوامل خانوادگی
1- ياد گيري : فرزنداني که با افراد وسواسي در خانواده تعامل بيشتري داشته باشند احتمال بروز بيماري در
آنها زيادتر است. تشویق و ترغیب رفتار های وسواسی ( نظم بیش از حد، دقت بیش از اندازه در وضو گرفتن و غیره) از طرف والدین و مربیان نیز میتواند به شکل گیری اختلال وسواس منجر شود.
2- سخت گيري : کنترل بيش از حد والدين نسبت به فرزندان، احتمال شکل گيري بيماري وسواس را در
آنها افزایش میدهد.
3- بيماري در دوران کودکي: گاهي آسيبهاي مغزي در دوران کودکي به دليل ابتلا به بيماريهاي مختلف در بروز وسواس مؤثر است.
4 - آشفتگی خانواده: به عقیدهی بعضی از محققان حدود 50 درصد وسواسهاى افراد در سنين جوانى از دوران كودكى پايهگذارى شده و تاريخچهی زندگى آنها نشان میدهد که در دوران كودكى تضادها و كشمكشهای زیادی را در خانواده تجربه کردهاند.
5- شيوهی تربيتی والدین: بررسيها نشان مىدهد مادران حساس، مضطرب و كمال گرا ناخواسته زمينه را براى مبتلا شدن فرزندانشان به وسواس فراهم مىكنند. افراد وسواسی معمولا والدينى سختگیر، خشک و انعطاف ناپذير و بسیار مقرراتی دارند و بیش از اندازه به نظافت، نظم و تربيت تأکید میکنند.
6- تحقير كودك: عدهاى از بيماران وسواسى كسانى هستند كه دائما اين عبارت به گوششان خورده است كه: آدم بى عرضهاى هستى! لياقت ندارى! در خور آدم نيستى! به درد زندگى نمىخورى! اين گونه برخوردها بعدا زمينه را براى ناراحتى عصبى و يا وسواس آنها فراهم كرده است.
7- ناامنىها: پارهاى از تحقيقات نشان دادهاند افرادی که دوران كودكى آشفتهاى داشتهاند که با ترس و ناامنى همراه بوده، بعدها دچار اختلال وسواس شدهاند. آنها در كودكى همواره نگران تأیید نشدن كارها و رفتارشان از طرف والدين و مربيان بودهاند و برای جلب رضایت آنها سعى داشتهاند كه در کارها و رفتارهای خود به صورت افراطی دقت کنند.
8- منع: گاهى علت وسواس فرد تجربهی منعهاى شديد و باید و نبایدهای افراطی در دوران كودكى و حتى نوجوانى و جوانى است.
9- ویژگی های شخصیتی والدین:
- اغلب وسواسىها والدين لجوج داشتهاند كه در وظيفه خواهى از فرزندان سماجتبسيار نشان مىدادهاند.
- ايرادگير و عيبجو بودهاند و اگر مختصر لغزشى از فرزندان خود مىديدند، آن را به رخ فرزندان مىكشيدند.
- خسيس بودهاند به طورى كه كودك براى دستيابى به هدفى ناگزير به شيوهاى اصرارآميز بوده است.
- افرادى كم گذشت، طعنه زن، ملامتگر بودهاند و كودك سعى مىكرده مراقب رفتار خود باشد تا مورد سرزنش قرار نگیرد.
درمان وسواس:
1 – دارو درمانی: در حال حاضر داروهای بسیار مؤثری در درمان وسواس وجود دارند که میتوانند درد و رنج افراد مبتلا به وسواس را به طور قابل ملاحظهای کاهش دهند.
2- روان درمانی: هدف روان درمانی ريشهيابى مشکل فرد و توجه دادن فرد به ريشه و منشأ مشکل وسواسی خود و ايجاد زمينهی مناسب براى شناخت خود است.
3- رفتار درمانی: در رفتار درمانی با استفاده از اصول یادگیری به فرد کمک میشود که رفتارهای خود را تغییر دهد. در این روش از تکنیکهای رفتاری مختلف از قبیل مواجهه و جلوگیری از پاسخ استفاده میشود.
4- تغییر در سبک زندگی:
تغيير شرايط زندگى: بررسيهاى تجربى نشان مىدهند كه در مواردى تغيير شرايط زندگى و حتى تغيير خانه و محل كار میتواند به بهبودی فرد کمک کند.
ايجاد اشتغال و سرگرمى: داشتن سرگرمیها و کاهش زمانهای بیکاری میتواند به فرد وسواسی کمک کند که به بعضی از رفتارهای وسواسی خود بیاعتنا شود.
لازم به ذکر است که در درمان وسواس، درمان های داروئی در ترکیب با درمان های روانشناختی (رواندرمانی و یا رفتاردرمانی) به ویژه در محیط خانواده و با مشارکت اعضاء بردبار و صبور خانواده، اثر بخشی بیشتری در بهبودی فرد مبتلا خواهد داشت تا وقتی که این درمانها به تنهایی عمل شود.
توصيه هایی برای برخورد با افراد مبتلا به وسواس :
1- شرايط پرتنش خانوادگي، بيماري وسواس را تشديد ميکند، لذا باید محيط خانواده را آرام ساخت.
2- اعضاي خانواده باید از قضاوت، انتقاد يا مسخره کردن رفتارهاي وسواسي بيمار خودداري کنند.
3- خانواده بايد بپذيرد که وسواس نيز يک بيماري است. با درک اين موضوع بهتر ميتوان به بيمار کمک کرد.
4- در بسياري از موارد نبايد منتظر پاسخ هاي درماني سريع و آني بود، بلکه بايد هر گونه پيشرفتي حتي اندک را در درمان موفقيتي بزرگ دانست و آن را تقويت کرد.
5- در برخورد با بيمار باید از سرزنش هاي کلامي مانند نکن! بسه دیگه! چه قدر آب آبکشی میکنی! مگه نمی دوني اين کار گناه داره! اکيداً اجتناب کرد، زيرا این نوع برخوردها میتواند موجب تشديد بيماري او شود.
6- باید از مراقبت بيش از حد فرد مبتلا خودداري کرد.
7- باید سعي شود اعتماد به نفس بيمار را تقويت کرد.
8- وسواس يک بيماري اضطرابي است و با پذيرش بيقيد و شرط و همدلي با بيمار میتوان اضطراب او را کاهش داد.
9- حمايت يکي از اعضاي خانواده و يا يک دوست خوب ميتواند روند درمان را سرعت ببخشد.
10- درمان وسواس نيازمند صبر و تحمل و بردباری است، لذا باید به بیمار کمک شود تا دانش و آگاهی و بردباري خود را تقویت کند.