نمایه «زمانشناسی»، در «در مکتب استاد 44»
ما آدم ندیدهایم. بنده که آقا سیداسدالله را دیدم این مطلب را میفهمم. مرحوم حاجدایی بنده گفت: آقا سیداسدالله در بازار به من رسید و گفت: «آقامیرزا ابوالقاسم، مسافرتی در پیش است، خداحافظ.» گفتم: «کجا؟» گفت: «بعد معلوم میشود.» ظرف سه روز از تمام رفقا خداحافظی کرد. شب جمعه با رفقا بود و حالی داشتند. بینالطلوعین فرمود: «نماز صبح را اینجا باهم میخوانیم، نماز ظهر و عصر را شما...
نمایه «زمانشناسی»، در «در محضر استاد 17»
جوانی که با بیاعتنایی پدر در برابر خواستههایش روبهرو میشود بهترین پناهگاه خود را جامعۀ سردرگم خود مییابد که در اینصورت، مشکل او پیچیدهتر خواهد شد. پیشداوریهای عجولانهای که پدران برحسب مقتضیات محیط رشد خود، برای فرزندان خویش میکنند، قدرت حاکمیت را از آنها میگیرد و حالت غریبهها را به آنها میدهد که برای جوانان قابلتحمل نیست. با نوجوان باید با احساسی چون احساس خود او روبهرو شد و...
نمایه «زمانشناسی»، در «رسائل استاد 2»
فرموده بودید وضع درس خوب است؛ امیدوارم از خوب هم خوبتر شود. آرى گاهى به کشتهگشتن و گاهى به کشتن است ترویج دین، هرآنچه زمان اقتضا کند امروز بزرگترین خدمت این است که افرادِ معتقدْ خود را از جهت علمى تقویت کنند، چون مردم در مقابل کلمۀ «دکتر» و «لیسانس» خودباخته هستند و مسلماً این موضوع در آینده بیشتر هم خواهد شد. بنابراین، براى هر دقیقهاى که در راه...
نمایه «زمانشناسی»، در «در محضر استاد 1»
باید از حالا با بچهها دوست و رفیق شوید و مَحرم اسرارشان باشید و به درد آنان برسید. وضعیت امروز غیر از روزگارى است که شما در سن آنان بودید. اگر بهنحو صحیح ارشادشان نکنید، محیط بهنحو غلط بر آنها اثر خواهد گذاشت. هنوز مردم خیال مىکنند نصیحت در جوانهایشان اثر دارد. نفهمیدهاند که راه نجاتشان رفاقت است، نه نصیحت. شما مىگویید: «من که خیر او را مىخواهم؛ پس...