نمایه «پذیرش نقاط ضعف خود»، در «به دانشآموزان 1 جلسه 29»
اگر بدىها را مىبینید یا در مقام عیبجویى از دیگران هستید، بدانید که خودتان بَدید. آدم خوب بدىها را نمىبیند، بلکه فقط خوبىها را مىبیند. سگى سر راه افتاده بود، کثیف و متعفن. مردم از بدىهاى او مىگفتند. وقتى نوبت به حضرت عیسى(ع) رسید، فرمود: «عجب دندانهاى سفیدى دارد.» دیده ز عیب دگران کن فراز صورت خود بین و در او عیب ساز در همهچیزى هنر و عیب هست...
نمایه «خوشبینی»، در «به دانشآموزان 1 جلسه 29»
اگر بدىها را مىبینید یا در مقام عیبجویى از دیگران هستید، بدانید که خودتان بَدید. آدم خوب بدىها را نمىبیند، بلکه فقط خوبىها را مىبیند. سگى سر راه افتاده بود، کثیف و متعفن. مردم از بدىهاى او مىگفتند. وقتى نوبت به حضرت عیسى(ع) رسید، فرمود: «عجب دندانهاى سفیدى دارد.» دیده ز عیب دگران کن فراز صورت خود بین و در او عیب ساز در همهچیزى هنر و عیب هست...
نمایه «پیشوایان دین»، در «به دانشآموزان 1 جلسه 29»
اگر بدىها را مىبینید یا در مقام عیبجویى از دیگران هستید، بدانید که خودتان بَدید. آدم خوب بدىها را نمىبیند، بلکه فقط خوبىها را مىبیند. سگى سر راه افتاده بود، کثیف و متعفن. مردم از بدىهاى او مىگفتند. وقتى نوبت به حضرت عیسى(ع) رسید، فرمود: «عجب دندانهاى سفیدى دارد.» دیده ز عیب دگران کن فراز صورت خود بین و در او عیب ساز در همهچیزى هنر و عیب هست...
نمایه «جر و بحث و دعوا»، در «به دانشآموزان 1 جلسه 29»
آنچنان گرم است بازار مکافات عمل دیده گر بینا بود هر روز روز محشر است گفت: من در ونک بىجهت توی گوش کسى زدم. روز بعد در تهران، یک نفر ناشناس خواباند توی گوشم. مردم ریختند که بزنندش. آن بىچاره گفت: «ببخشید، من اشتباه کردم؛ خیال کردم فلانى است.» گفتم: «نه، اشتباه نکردى؛ درست زدى. این دست انتقام است.» خرازىفروشى در چهارراه حسنآباد بود. گفت: «من خدا را دیدم.»...
نمایه «محصل»، در «به دانشآموزان 1 جلسه 29»
الان در خانهها غیبت نقل مجلس شده. اگر در اتاقى دیدید غیبت مىکنند، منع کنید. ممکن است بگویند: «این شیخبازىها را کنار بگذار.» اعتنا نکنید. اگر در مجلس غیبت باشید و ساکت بمانید، مثل این است که خودتان غیبت کنید، چون آن مجلس، مجلس معصیت است و توقف در آنجا گناه است. اگر شاگردى از معلمش ناراحت بود و غیبت کرد، منعش کنید و الا مسئولید. به او بگویید:...
نمایه «بیاعتنایی به دیدگاههای مردم»، در «به دانشآموزان 1 جلسه 29»
الان در خانهها غیبت نقل مجلس شده. اگر در اتاقى دیدید غیبت مىکنند، منع کنید. ممکن است بگویند: «این شیخبازىها را کنار بگذار.» اعتنا نکنید. اگر در مجلس غیبت باشید و ساکت بمانید، مثل این است که خودتان غیبت کنید، چون آن مجلس، مجلس معصیت است و توقف در آنجا گناه است. اگر شاگردى از معلمش ناراحت بود و غیبت کرد، منعش کنید و الا مسئولید. به او بگویید:...
نمایه «جهل»، در «به دانشآموزان 1 جلسه 29»
آقایى خانۀ دوهزارمترى خودش را به مدرسه داد و با زن و بچهاش در یک خانۀ صدوبیستمترى اجارهاى نشست. سال گذشته در تبریز، یک ارمنى خانۀ هشتصدمترى خودش را داد که ضمیمۀ مسجد مسلمانها کنند و خودش در پایین شهر در محلۀ گداها دو اتاق کرایه کرد و نشست و گفت: «اینجا معبد است براى خدا؛ خانۀ من اگر اجارهاى هم باشد عیبی ندارد.» الان چقدر افراد هستند که...
نمایه «حقپذیری فطرتهای پاک»، در «به دانشآموزان 1 جلسه 29»
عجبا که مسئلۀ روح ازبس واضح است پنهان شده. ما تجزیه و تحلیل نکردیم. اگر تجزیه و تحلیل مىکردیم، خیلى مطلب روشن بود. ممکن است بگویید: «اینطور نیست، ما بسیارى از افراد را مىبینیم که از ظلم به دیگران لذت مىبرند.» جواب این است که این فردى است که روحش از حال طبیعى خارج شده، یعنى همانطور که وقتى صفرا غلبه کند، مریض قند را تف مىکند و مىگوید...
نمایه «لذت معنوی»، در «به دانشآموزان 1 جلسه 29»
تابستان نزدیک است، ممکن است با عدهاى ارتباط پیدا کنید که روح و معنویت را مسخره میکنند. بهترین راه برای قانعکردن آنها همین مسئلۀ وجدان است. بگویید: «بدن از خوردن و خوابیدن و شهوت خوشش مىآید، ولى ما مىبینیم که از چیزهاى دیگرى هم خوشوقت مىشویم.» اگر گفت: «انسانیت ماست که باعث مىشود که مثلاً از ترحم و عاطفه خوشمان بیاید»، فورى مچش را بگیرید و بگویید: «همین انسانیت...
نمایه «فطرت»، در «به دانشآموزان 1 جلسه 29»
حضرت امام حسین(ع) در نزدیکى کربلا دستور داد که مشکها را از آب پر کنند. بعد که لشکریان حر رسیدند، به همه، حتى به اسبهاى آنها آب دادند و به شکم اسبها هم آب پاشیدند تا خنک شوند. یکى از آنها گفت: «من از شدت تشنگى نمىتوانستم دهانۀ مشک را در دهانم نگه دارم. خود امام حسین(ع) دهانۀ مشک را بهقدرى در دهانم نگه داشت تا سیراب شدم و...
صفحه: