مقاله آقای دکتر حمید رحیمیان درباره جستارگری در الگوی رهبری و مدیریت استاد علامه کرباسچیان در همایش پنجاهمین سال تأسیس مدرسه علوی

تاریخ ایجاد: ۱۴۰۱/۴/۱۱

تعداد بازدید:۰

مقاله آقای دکتر حمید رحیمیان درباره جستارگری در الگوی رهبری و مدیریت استاد علامه کرباسچیان در همایش پنجاهمین سال تأسیس مدرسه علوی


بسم الله الرحمن الرحیم 

  

نوشتار حاضر تلاشی است جستارگرانه برای تدوین نسخه­ اولیه­ الگوی رهبری و مدیریت زنده یاد علامه کرباسچیان. در این بحث فنی و علمی سعی می کنیم از علامه، افسانه­ای به دور از دسترس نسازیم که در نتیجه به وضع موجود خود راضی شویم. قصد داریم از رفتار و روش علامه الگو به دست آوریم و از تعبیرات غیر کارشناسانه و اغراق آمیز پرهیز کنیم.

نکته­ دیگر این­که باب نقد و تحلیل الگوی رفتاری علامه همیشه باز است چرا که ایشان معصوم نبوده­اند و ما 14 معصوم بیشتر نداشته ­ایم. اگر از ایشان الگو می­سازیم، به این معنا نیست که رفتار­ها و روش­های او عینا باید کپی شود. هنر یک مدیر این است که اقتضایی عمل کند. مدیریت اقتضایی از جدید ترین تئوری­های مدیریت است. یعنی مدیر باید به اقتضای مدرسه و دانش ­آموز خود از مدل علامه استفاده کند تا به بهترین نتیجه دست یابد. پس سعی بر این است که به طور فعال الگوی علامه را استنتاج کنیم نه انفعالی. این درس را از خود او گرفته ­ایم که اهل کپی برداری نبود بلکه اهل قالب شکنی بود. 

در این مقاله ابتدا به تفاوت رهبری و مدیریت اشاره می­شود، سپس تئوری­های رهبری مطرح می­گردد. پس از آن ویژگی­های سبک رهبری تلفیقی علامه مورد بحث قرار می­گیرد. سرانجام ویژگی­های بارز و قابل الگو برداری علامه مطرح می­گردد. 

  

تفاوت رهبری و مدیریت

تأکید ما بیشتر بر بعد رهبری آموزشی علامه است تا مدیریت آموزشی او چون در ادبیات مدیریت این دو باهم تفاوت دارند. رهبری آموزشی هدایت کلی معلمان، دانش ­آموزان و کارکنان به سوی هدف متعالی مدرسه است به گونه ای که همگان از رهبر آموزشی داوطلبانه پیروی کنند. در مقابل مدیریت آموزشی است. مدیر کسی است که از صبح تا عصر مدرسه را اداره می­کند یعنی معلمان، دانش­آموزان و کارکنان را جهت
دست­یابی به هدف متعالی مدرسه مدیریت می­کند ولی ممکن است از شایستگی و مقبولیت کافی برخوردار نباشد. مدیر کسی است که به او حکم می­دهند شما به مدت 2 سال مدیرعامل این سازمان هستید و چون حقوق و اضافه کار و مرخصی دست مدیر است، افراد از او پیروی می­کنند. اما رهبر سازمانی کسی است که مقبول جمع است و افراد داوطلبانه از او پیروی می­کنند. 

  

تئوری­های اصلی رهبری 

در ادبیات رهبری 4 دسته تئوری ارائه شده است:

1ـ تئوری­های شخصیتی که رهبری را در ویژگی­های شخصیتی جستجو می­کند.

2ـ تئوری­های رفتاری که رهبری را به داشتن ویژگی­های رفتاری خاص می­داند؛ چرا که رفتار، بروز خارجی شخصیت است.

3ـ تئوری­های اقتضایی که رهبری را نتیجه­ی ترکیبی از ویژگی­های شخصیتی رهبر و پیروان او، اقتضائات و شرایط زمانی و مکانی می­داند. 

4ـ تئوری رهبری کاریزماتیک یا فرهمند که انصافا علامه یکی از مصداق­های بارز این نوع رهبری است. 

برای رهبران کاریزماتیک یا پر جاذبه 5 ویژگی ذکر شده است: 

1ـ اعتماد به نفس یا استحکام شخصیت؛ رهبران کاریزماتیک اعتماد به نفسشان خیلی بالاست و می­گویند خواستن توانستن است. این دو مقوله باهم رابطه­ی مستقیم دارند. 

2ـ دیدگاه بلند؛ رهبر فقط جلوی پای خودش را نمی بیند بلکه آینده را هم با تحلیل و تفسیر می­بیند.

3ـ اعتقاد راسخ به هدف و راه خود؛ مرحوم علامه اعتقاد عجیبی داشت به این­که راه فقط مدرسه داری است و در تمام عالم یک کار باید کرد آن هم انسان سازی و تعلیم و تربیت. 

4- رفتار فوق العاده؛ افراد فوق العاده در منحنی نرمال بسیار بالاتر از میانگین قرار می گیرند و رهبران کاریزماتیک در 16 درصد آخر منحنی اند. رفتار، نظم، اخلاق و وقت گذاری آن ها استثنایی است. 

5ـ خلاقیت؛ رهبران کاریزماتیک سرشان برای نوآوری درد می­کند و جرقه زننده و تسهیل کننده­ی تغییرات مطلوب هستند. 

  

سبک رهبری تلفیقی علامه 

در رهبری دو سبک عمده وجود دارد. سبک عبارت است از روند رفتار غالب رهبر. هرکس سبکی برای خود دارد. رهبر اثر بخش کسی است که سبک خود را قبل از دیگران بشناسد و بداند به چه روشی مدیریت می­کند. این 2 سبک حاصل 3 گروه تحقیقات مفصل در دانشگاه میشیگان، دانشگاه اوهایو و نیز تحقیقات بلیک و موتن است که به شرح زیر توصیف می­گردد: 

1ـ سبک رابطه مدار: برای رهبران رابطه مدار، نیروی انسانی و کارکنان مهم­تر از اصل کار است. رهبران رابطه مدار بیشتر به نیازهای انسانی کارکنان و رابطه­ی اثر بخش با آن­ها اهمیت می­دهند. مثلا اگر معلمی نیم ساعت دیر بیاید می­گویند حتما کار داشته و مشکلی برایش پیش آمده و با او برخورد نظامی نمی­کنند. در این سبک، اولویت اول حفظ ارتباط انسانی با کارکنان و توجه به نیاز­های جسمی و روحی آنان است. 

2ـ سبک وظیفه مدار: اصل کار و راندمان بالای آن از نیروی انسانی مهم­تر است. وظایف سازمانی باید دقیقا انجام شود، لذا مماشات با کارکنان که موجب لطمه به نتیجه­ی کار شود تجویز نمی­گردد. در بعضی تحقیقات رابطه مدار را انسان­گرا و وظیفه مدار را تولیدگرا گفته­اند و در بعضی تحقیقات رابطه مدار را باشگاهی و وظیفه مدار را استبدادی نامیده­اند. مدیر در سبک باشگاهی مدرسه را مثل یک باشگاه در نظر می­گیرد و
می­گوید کارکنان عضو کلوپ من هستند و باید همه­ی آن­ها راضی باشند. من رابطه­ی خود را با آن­ها خراب نمی­کنم. در عین این­که مدرسه را در وضع مثبت و پویایی نگه می­دارم اما اولویت این است که کسی نرنجد و خلاف شئوناتش عمل نشود. 

بر این مبنا باید به سبک رهبری مرحوم علامه نگاه کنیم. به رهبر ایده آل آموزشی کسی است که تلفیقی از این دو سبک را داراست. عقیده­ی بنده در سبک تلفیقی علامه هر دو نمود رابطه مداری و وظیفه مداری در حد اعلا دیده می­شود. علامه بالاترین نمره را در رابطه مداری و بالاترین نمره را در وظیفه مداری می­آورد یعنی در عین رابطه مداری، وظیفه مدار بود. او کوچک­ترین وظائف مدرسه را با تیز­بینی از نظر دور
نمی­داشت و در عین حال با به کارگیری روان شناسی مناسب هر فرد نیازهای مادی و روحی او را شناسایی می­کرد و در صدد رفع آن­ها بر می­آمد. او روان­شناسی دقیق بود و با هرکس به فراخور حال و سلیقه­ی او رفتار می­کرد. این رفتار دورویی نیست بلکه به این می­ماند که ببینیم فرد گرسنه چه غذایی را دوست دارد، همان را به او بدهیم تا سیر شود. این نشان می­دهد که در مدرسه انعطاف لازم است؛ چون مدیر به تعداد معلمان­ و دانش آموزان با سلیقه­ها و خلقیات مختلف مواجه است. هنر رهبر آموزشی این است که ـ درعین داشتن اعتقاد راسخ به راه خود ـ در اجرا انعطاف­پذیر باشد. باید روی این 2 امر متضاد تمرین کرد. در خاطرات یکی از همکاران چنین آمده است: " آقای علامه یکی از بازاری­ها را خواستند و در حضور یکی از معلم­ها که خانه نداشت گفتند: فلان منزل را به ایشان نشان بدهید، اگر مایل بودند آن را برای ایشان خریداری کنید. آن معلم می­گوید این خانه­ای که من دارم همان خانه است وگرنه من هیچ­گاه خانه دار نمی شدم."

علامه در کنار توجه به نیاز­های مادی به نیاز­های غیر مادی معلم­ها به خوبی توجه داشت. مثلا یک دبیر زبان می­گوید: " من از 51 کشور جهان مجوز آموزش زبان انگلیسی دارم و این از آثار آقای علامه است که
می فرمودند: تابستان­ها برای آموزش زبان به خارج برو. وقتی خدمت ایشان می­آمدم، می گفتند: باز هم باید بروی و درس بخوانی و تأکید می­کردند فقط به یک مؤسسه نرو. وقتی این کلاس­ها تمام شد توصیه کردند کلاس­های روش تدریس آن­جا را هم ببین. به این ترتیب من 17 تابستان در دانشگاه­های مختلف، زبان و روش تدریس خواندم." 

این در زمانی بود که خواندن انگلیسی چندان مأنوس نبود. یک روحانی مدرسه­ی مذهبی باز کرده و معلم زبان آورده که به بچه­ها زبان اجانب را یاد دهد. حالا به او می­گوید: تابستان­ها برو خارج و دانش خود را به روز کن! 

  

ویژگی­های سبک رهبری علامه

رهبری در تمام جوانب زندگی علامه هویداست. در این جا ویژگی­های رهبری موفق و مؤثر آموزشی ایشان را برمی­شماریم: 

1ـ عقلانیت و خرد گرایی: در دانش تصمیم گیری، عقلانیت اصل ممتازی است. اگر تصمیم مدیر عقلانی نباشد به کل سازمان لطمه می­زند زیرا ریسک بالاتری انجام گرفته است، در حالی که مدیر حق ریسک نامعقول ندارد. در سبک رهبری علامه علاوه بر بهره گیری از شهود و پختگی، خرد ورزی در حد اعلای ممکن و ریسک در حد اقل بود. نرم افزارهای زیادی وجود دارد که میزان عقلانیت تصمیم مدیر را بالا ببرد. 

2ـ ستیزه با مهر طلبی: ایشان می­گفت: یکی از ویژگی­های فرهنگ ما ایرانی ها مهرطلبی است. مثلا مدیر می­گوید: نکند معلمی بگوید مدیر بداخلاق است؟! لذا در ارزیابی عملکرد معلم ضعیف، به او نمره­ی قوی می­دهد تا نرنجد. در رفتار آقای علامه ستیزه با مهر طلبی در حد اعلا وجود داشت. ایشان مصداق همان شعری بود که بارها می­خواند: 

مدح و ذمت گر تفاوت می­کند                          بت گری باشی که او بت می­کند 

یعنی اگر در راه وظیفه­ی الهی، تعریف یا مخالفت مردم برای تو فرق کند، برای خودت بت درست کرده­ای و دلت خوش است که به من می­گویند: به به چه مدیر خوبی! و ما دیده بودیم که اگر از آقای علامه تعریف
می­کردند یا مخالفت و حتی دشمنی می­کردند، برای ایشان هیچ فرق نداشت. 

3ـ اعتقاد به مشورت در عین حفظ حق وتو برای مدیر: دموکراتیک ترین نظریه پردازان مدیریت در دنیا هیچ یک نمی­گویند چاقوی جراحی را از داخل کیف مدیر حذف کنید! این چاقو یک موقع به درد می­خورد. نکته­ای که هست این است که نباید هر روز این چاقو را به کار برد! به خصوص در مدرسه، کار مدیر بریدن و قطع کردن نیست. کار مدیر وصل کردن است آن هم با تمام مهارت و لطافتش و این در رفتار مدیریتی علامه بارز بود.     

4ـ اثر گذاری بر محیط و نهی از اثر پذیری انفعالی از محیط: بارها از علامه شنیده بودیم که نباید به رنگ محیط در بیاییم. ایشان این فرمایش امیرالمؤمنین علیه السلام به کمیل را زیاد می­خواند که کانوا قوما من اهل الدنیا ولیسوا من اهلها اولیای خدا در دنیا هستند ولی دنیایی نیستند. هم­چنین این شعر را زیاد می­خواند: 

آشنایان ره عشق در این بحر عمیق                              غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده 

ما درگیر بحث­هایی مثل اینترنت، فن­آوری اطلاعات و عوض شدن سلیقه­ی غذایی هستیم. ما غذاهای ساده را به توصیه­ی آقای علامه می­خوردیم و هیچ نمی­گفتیم! اکنون در این روزگار پیتزا بدهیم و بگوییم: غذای روز است و باید با جامعه هم­خوانی کرد؟ بچه ­های ما از محیط اثر می­پذیرند ولی باید آگاهانه باشد. پیشنهاد می­­شود کمیته­ای در مدرسه برای کنترل ورودی­های جامعه داشته باشید تا هر چه وارد مدرسه می­شود از این فیلتر رد شود. به این ترتیب ریسک شما پایین می­آید و به احتیاط و صواب نزدیک­تر است. به خصوص در زمانی­که ما تحت تأثیر تغییرات محیطی نه تنها داخلی بلکه جهانی هستیم: تغییر لباس، آرایش مو، گفتار، سرگرمی­های اینترنتی و خیلی چیز­ها که با مدارس ما ارتباط نزدیک دارند.

5ـ تمرکز شدید بر یک رسالت معین (آدم سازی آن هم از طریق مدرسه داری): آقای علامه این جمله­ی شیخ بهایی را زیاد می­خواند: غلبت کل ذی فنون و غلبنی کل ذی فن هر که چند فن بلد بود، من بر او غلبه کردم و هر که در یک فن استاد بود، او بر من غلبه کرد. ایشان مصداق بارز تمرکز بود. یک بار از ایشان برای سخن­رانی در خارج از مدرسه دعوت شده بود، ایشان فرموده بود: من باید شب در منزل دراز بکشم و فکر کنم که فردا سرکلاس چه طور مطالب اخلاقی را ادا کنم؟ لذا سخن­رانی را نپذیرفته بود. 

6ـ توجه به انجام وظیفه با عالی­ترین کیفیت ممکن: چند سال پیش یک کانادایی از دانشگاه یورک مهمان ما بود. او در یکی از شرکت­های بزرگ آمریکایی کار ­کرده بود، می­گفت: این شرکت یک شعار داشت و آن این­که ما هنگامی می­توانیم یک محصول جدید عرضه ­کنیم که محصول ما در کل بازار درجه یک باشد. این نوع شعار کیفیت در رفتار علامه مشهود بود. ایشان وجود ناقص بهتر از عدم صرف است را در کار مدرسه داری قبول نداشت.

7ـ ارتباط اثر بخش و نافذ با انسان­ها: این ویژگی در آقای علامه در حد اعلا دیده می­شد. یک بار ایشان به پسرشان تلفن می­زند که چه­طور مدرسه نرفتی؟ او می­گوید: مریضم. ایشان خواص شلغم را بیان کرده و
می­گوید: می­پزی می­خوری. 3 دقیقه بعد تلفن می­زند که آیا شلغم منزل داری یا برایت بفرستم. ایشان دست فرد را می­گرفت تا به منزل­گاهی که می­خواست برساند و از اثر گذاری بر روی طرف مقابل اطمینان حاصل می­نمود. 

8ـ اصالت کمیت پایین و کیفیت بالا: اگر کیفیت بالا باشد مدرسه­ی علوی با یک ساختمان قدیمی در خیابان ایران توسعه پیدا می­کند و کمیت آن هم بالا می­رود. ایشان اصرار داشت کار کم باشد ولی خوب باشد. اگر می­خواهیم مدرسه باز کنیم، تعداد زیاد دانش­آموز با این اصل منافات دارد. البته باید به روش اقتضایی از مدل علامه بهره بگیریم وکپی برداری صرف مطلوب نیست. 

9ـ کار آفرینی و نوآوری: به کسی که ابتکار اول را می­زند و قالب را می­شکند، کار آفرین می­گویند. خلاقیت و نوآوری در علامه بارز بود. تأسیس مدرسه­ی علوی مصداق کار آفرینی است. تألیف توضیح المسائل به سبک جدید مصداق خلاقیت است. طرح اردوی تابستانی در نوع خود نوآوری است.

ایشان تشخیص داده بود که دانش­آموز علوی باید مهارت تایپ کردن داشته باشد و به این جهت یکی از معلمین را به کلاس آموزش ماشین نویسی فرستاده بود تا این مهارت را یاد بگیرد و به دانش­آموزان یاد بدهد.
هم­چنین ایشان در اردوی تابستانی برنامه­ا­ی بلند پروازانه گذاشته بود که بچه ­ها علاوه بر آموزش شنا گواهینامه­ نجات غریق بگیرند. 

البته تغییر بذاته مقدس نیست و ما سرمان برای تغییر درد نمی­کند. اصول زیربنایی و اهداف مکتبی ما ثابت و غیرقابل تغییر است اما در مواردی که تغییر در روش­ها و وسایل ما را در رسیدن به هدف تقویت می­کند، چرا از آن استفاده نکنیم؟ این تضاد که انسان در عین ساده زیستی شخصی، وقتی به کار اجتماعی می­رسد از هیچ­گونه تغییر و نوآوری مثبت ابا نداشته باشد، خیلی زیبا و قیمتی است و تمرین می­خواهد. خانه­ی ساده­ی آقای علامه در ونک همان خانه­ای بود که پدر ایشان حدود 50 سال قبل آن را ساخته بود. هم­چنین سادگی­ غذا و لباس ثابت و تمیز ایشان شاخص بود، اما همین آدم مبدأ نوآوری و تغییر بود. 

10ـ اهمیت اطلاعات: توجه به کیفیت و کمیت اطلاعات و به روز نگه داشتن آن­ها در خبرگیری­ های او از دانش­ آموزان مشهود بود. 

11ـ اصالت رهبری: تقدم ویژگی­ های رهبری بر ویژگی ­های مدیریتی در رفتار ایشان بارز بود. 

  

ویژگی ­های بارز و قابل الگوبرداری علامه 

ویژگی ­های شخصیتی که رهبر را از غیر رهبر ممتاز می­کند، عبارتند از: 1ـ پویایی و بلند پروازی 2ـ علاقه به رهبری و اعمال نفوذ بر دیگران و مسئولیت پذیری 3ـ صداقت و درستی 4ـ اعتماد به نفس 5ـ هوش بالا 6ـ دانش عمیق در رابطه با حوزه­ مسئولیت. استاد علامه همه­ این ویژگی­ ها را در حد اعلا دارا بود. یک وقت می­گوییم علامه اخلاقش عالی بود ولی یک وقت می­خواهیم روش عملیاتی از رفتار او درآوریم. مدرسه داری قانون دارد و با گفتار و توصیف اداره نمی­شود. کتابی است به نام 21 قانون انکار ناپذیر رهبری که ایثار را جزء ویژگی­های رهبر موفق سازمانی می­شمارد.

اینک به ذکر ویژگی ­های ممتاز این مربی فرزانه که بر محور دیانت و شخصیت او شکل گرفته بود
می­پردازیم. تمامی این خصوصیات، لازمه­ تکمیل یک الگوی اثر بخش برای رهبری آموزشی است: 

1ـ خلوص نیت: اخلاص برای خدا و دوری شدید از مطرح ساختن خود. اگر نیت خراب باشد، حرف از اصول دیگر نباید زد. باید خودمان بسنجیم که میزان خلوص نیت ما چه­قدر است؟ و از خدا بخواهیم که آن را زیاد کند.   

2ـ زهد و بی رغبتی به دنیا: از ویژگی ­های خیلی بارز و چشم­گیر آقای علامه زندگی بسیار ساده­ی ایشان بود. 

3ـ توجه به سلامت روح و جسم: اهمیت دادن هم­زمان به سلامت این دو. بنده در آستانه­­ عزیمت به ادامه­ تحصیل در خارج از کشور، خدمت آقای علامه رسیدم. ایشان 2 نصیحت به من کردند: 1ـ وقتی خارج رفتی خر مقدس باش! یعنی اولین گناه را نکن ولو مسخره ات بکنند 2ـ ورزش یادت نرود. این 2 توصیه بیانگر سلامت جسم و روح است. 

4ـ انضباط شخصی: نظم و انضباط آقای علامه چشمگیر بود. از یکی از مدیران شنیدم: " منزل یکی از معلمین جلسه داشتیم. در خدمت آقای علامه به آن­جا رفتیم. چند دقیقه زودتر از موعد رسیدیم، خواستم زنگ بزنم. آقای علامه گفتند: نه، هنوز چند دقیقه به قرار مانده است. اهل خانه معمولا در این دقیقه­های آخر خانه را مرتب می­کنند. صبر­کردیم و سر ساعت زنگ ­زدیم." 

5ـ سنت شکنی و دور ریختن آداب و رسومی که مبنای عقلی و شرعی ندارد: چارلز هندی در کتاب عصر سنت گریزی، جمله­ جالبی از برنارد شاو نویسنده­ معروف انگلیسی نقل می­کند که: " انسان معقول، خود را با جهان منطبق می­سازد و انسان غیر معقول سعی می­کند جهان را با خویش منطبق سازد." یعنی در محیط اثر بگذارد. چارلز هندی در این کتاب استدلال می­کند که سازمان­های امروز به مدیران نامعقول بیشتری نیاز دارند؛ مدیر­هایی که سرشان برای شکستن کلیشه­ها و در انداختن طرح نو درد ­کند. 

6ـ دقت نظر و توجه به ریزترین نکات: برای مدیریت ارشد سازمان جزء نگری جایز نیست. علامه مدیریت کلان می­کرد در عین ریزبینی شدید و جمع این 2 شاهکار است. 

7ـ اثر گذاری از طریق تکنیک­های ارتباطی: علامه از طریق حالات بدنی و چهره و تن صدا بر دیگران اثر می­گذاشت. در دانش ارتباطات انسانی به تفصیل درباره­ی این مقوله­ها بحث شده است.  علامه استاد این فن بود. کسی که مهارت­های ارتباطی را ندارد، نمی­تواند یک مدیر یا رهبر آموزشی موفق بشود.

8ـ خودسازی و التزام عملی: نسبت اخلاق به مربی گری همچون روح است به بدن. آقای علامه این جمله­ی علی علیه السلام را در اتاق معلمین مدرسه نصب کرده بود که: من نصب نفسه للناس اماما فلیبدأ بتأدیب نفسه قبل تأدیب غیره کسی که خود را پیشوا و مربی مردم قرار دهد، باید قبل از تأدیب دیگران به تأدیب خود بپردازد. ایشان چون به گفته­های خود عمل می­کرد، در اطرافیان تأثیر می­گذاشت. دوصد گفته چون نیم کردار نیست. امام صادق علیه السلام می فرماید: کونوا دعاة الناس صامتین دعوت کننده­ی مردم به خیر باشید با کم گویی. 

9ـ برنامه ریزی دقیق: داشتن برنامه برای هرگونه فعالیت و سپس نظارت بر دست یابی به کلیه­ی اهداف روش جاری ایشان بود. 

10- بهترین بودن و تعالی: تام پیترز و واترمن کتابی دارند به نام در جستجوی بهترین­ها درباره­ی
شرکت­هایی که به عالی­ترین حد موفقیت رسیده­اند. این کتاب پرفروش­ترین کتاب سال شد. هم­چنین جیم کالینز نتایج 5 سال پژوهش درباره­ی سازمان­های برتر را منتشر کرد. او معتقد است: " خوب دشمن عالی است... ما معمولا مدارس خیلی خوب نداریم زیرا به داشتن مدارس خوب اکتفا می­کنیم. بخش عظیمی از مؤسسات هرگز به درجه­ی عالی نمی­رسند زیرا بسیاری از آن­ها به خوب بودن قانع­اند و این مشکل اساسی
آن­هاست." علامه تعالی گرایی داشت. 

*** 

اینک مواردی که گروهی از مدیران مدارس مرتبط با علوی برای افزودن به ویژگی­های مرحوم استاد در یکی از کارگاه­های آموزشی بیان کرده اند، ذکر می­گردد:

· انعطاف پذیری در عین باور به اعتقادات خویش 

· شناخت همه جانبه­ی دانش آموز، مربی، اولیاء و شرایط اجتماعی  در رابطه با تعلیم و تربیت 

· پای­بندی به مدرسه در حد واجب عینی 

· حفظ مدرسه در حساس ترین شرایط اجتماعی ـ سیاسی

· تربیت نیروی انسانی (همراه کردن زیر دست) 

· آینده نگری و تصمیم گیری اقتضایی و سپس قاطعیت در عمل 

· پشت­کار و پی­گیری و دقت نظر و تلاش و جدیت 

·  تمرکز قوا 

· مردم داری و توجه به تک تک افراد (در مورد ازدواج، مسکن،درمان، ادامه­ی تحصیلات­، خانواده) 

· اعتقاد به کار شورایی و جمعی 

· پرهیز از مرید پروری 

· مهارت در گزینش کیفی ( انتخاب دانش آموز و بهترین کادر آموزشی ) 

· شوخ طبعی و بذله گویی و روحیه امید بخشی و شادی آفرینی 

· تواضع و فروتنی خاص و اثرگذار (تجلیل از دیگران و نسبت دادن کارهای خود به مرحوم استاد روزبه) 

· نظارت و ارزش یابی دایمی 

· تقید به اداره ی مؤسسه بر مبنای فقه شیعی و اجتهاد ( حفظ چهارچوب­های شرعی و نگرش­های مذهبی در تمامی عرصه­های مدرسه داری ) 

· نفوذ کلام با استفاده از اشعار و آیات و روایات 

· حساس بودن نسبت به کوچک­ترین رفتارهای تربیتی و در نظرگرفتن نتایج وعواقب آن­ها 

· ایجاد اعتماد به نفس در افراد و برخورد بزرگوارانه با آن­ها 

· توجه شدید به رعایت حق الناس 

· وقت­شناسی 

· نظافت و آراستگی فردی و محیطی 

مطالعه­ی جامع و همه جانبه­ی رفتار رهبری این مربی موفق تعلیم و تربیت در سده­ی اخیر ایران می­تواند راه را برای تدوین کامل الگوی نظام­مند رهبری و مدیریت وی هموار سازد. امروز مدارس غیر انتفاعی و مؤسسات فرهنگی اسلامی بیش از هر زمان به چنین الگوی کارساز و راه گشایی نیازمندند. 




نظر

«در زیر آسمان هیچ کاری به عظمت انسان‌سازی نیست»

علامه کرباسچیان
شبکه های اجتماعی
رایانامه و تلفن موسسه

info@allamehkarbaschian.ir - ۰۲۱۲۲۶۴۳۹۲۸

All content by Allameh is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. Based on a work at Allameh Institute