بسم الله الرحمن الرحیم
نوشتار حاضر تلاشی است جستارگرانه برای تدوین نسخه اولیه الگوی رهبری و مدیریت زنده یاد علامه کرباسچیان. در این بحث فنی و علمی سعی می کنیم از علامه، افسانهای به دور از دسترس نسازیم که در نتیجه به وضع موجود خود راضی شویم. قصد داریم از رفتار و روش علامه الگو به دست آوریم و از تعبیرات غیر کارشناسانه و اغراق آمیز پرهیز کنیم.
نکته دیگر اینکه باب نقد و تحلیل الگوی رفتاری علامه همیشه باز است چرا که ایشان معصوم نبودهاند و ما 14 معصوم بیشتر نداشته ایم. اگر از ایشان الگو میسازیم، به این معنا نیست که رفتارها و روشهای او عینا باید کپی شود. هنر یک مدیر این است که اقتضایی عمل کند. مدیریت اقتضایی از جدید ترین تئوریهای مدیریت است. یعنی مدیر باید به اقتضای مدرسه و دانش آموز خود از مدل علامه استفاده کند تا به بهترین نتیجه دست یابد. پس سعی بر این است که به طور فعال الگوی علامه را استنتاج کنیم نه انفعالی. این درس را از خود او گرفته ایم که اهل کپی برداری نبود بلکه اهل قالب شکنی بود.
در این مقاله ابتدا به تفاوت رهبری و مدیریت اشاره میشود، سپس تئوریهای رهبری مطرح میگردد. پس از آن ویژگیهای سبک رهبری تلفیقی علامه مورد بحث قرار میگیرد. سرانجام ویژگیهای بارز و قابل الگو برداری علامه مطرح میگردد.
تفاوت رهبری و مدیریت
تأکید ما بیشتر بر بعد رهبری آموزشی علامه است تا مدیریت آموزشی او چون در ادبیات مدیریت این دو باهم تفاوت دارند. رهبری آموزشی هدایت کلی معلمان، دانش آموزان و کارکنان به سوی هدف متعالی مدرسه است به گونه ای که همگان از رهبر آموزشی داوطلبانه پیروی کنند. در مقابل مدیریت آموزشی است. مدیر کسی است که از صبح تا عصر مدرسه را اداره میکند یعنی معلمان، دانشآموزان و کارکنان را جهت
دستیابی به هدف متعالی مدرسه مدیریت میکند ولی ممکن است از شایستگی و مقبولیت کافی برخوردار نباشد. مدیر کسی است که به او حکم میدهند شما به مدت 2 سال مدیرعامل این سازمان هستید و چون حقوق و اضافه کار و مرخصی دست مدیر است، افراد از او پیروی میکنند. اما رهبر سازمانی کسی است که مقبول جمع است و افراد داوطلبانه از او پیروی میکنند.
تئوریهای اصلی رهبری
در ادبیات رهبری 4 دسته تئوری ارائه شده است:
1ـ تئوریهای شخصیتی که رهبری را در ویژگیهای شخصیتی جستجو میکند.
2ـ تئوریهای رفتاری که رهبری را به داشتن ویژگیهای رفتاری خاص میداند؛ چرا که رفتار، بروز خارجی شخصیت است.
3ـ تئوریهای اقتضایی که رهبری را نتیجهی ترکیبی از ویژگیهای شخصیتی رهبر و پیروان او، اقتضائات و شرایط زمانی و مکانی میداند.
4ـ تئوری رهبری کاریزماتیک یا فرهمند که انصافا علامه یکی از مصداقهای بارز این نوع رهبری است.
برای رهبران کاریزماتیک یا پر جاذبه 5 ویژگی ذکر شده است:
1ـ اعتماد به نفس یا استحکام شخصیت؛ رهبران کاریزماتیک اعتماد به نفسشان خیلی بالاست و میگویند خواستن توانستن است. این دو مقوله باهم رابطهی مستقیم دارند.
2ـ دیدگاه بلند؛ رهبر فقط جلوی پای خودش را نمی بیند بلکه آینده را هم با تحلیل و تفسیر میبیند.
3ـ اعتقاد راسخ به هدف و راه خود؛ مرحوم علامه اعتقاد عجیبی داشت به اینکه راه فقط مدرسه داری است و در تمام عالم یک کار باید کرد آن هم انسان سازی و تعلیم و تربیت.
4- رفتار فوق العاده؛ افراد فوق العاده در منحنی نرمال بسیار بالاتر از میانگین قرار می گیرند و رهبران کاریزماتیک در 16 درصد آخر منحنی اند. رفتار، نظم، اخلاق و وقت گذاری آن ها استثنایی است.
5ـ خلاقیت؛ رهبران کاریزماتیک سرشان برای نوآوری درد میکند و جرقه زننده و تسهیل کنندهی تغییرات مطلوب هستند.
سبک رهبری تلفیقی علامه
در رهبری دو سبک عمده وجود دارد. سبک عبارت است از روند رفتار غالب رهبر. هرکس سبکی برای خود دارد. رهبر اثر بخش کسی است که سبک خود را قبل از دیگران بشناسد و بداند به چه روشی مدیریت میکند. این 2 سبک حاصل 3 گروه تحقیقات مفصل در دانشگاه میشیگان، دانشگاه اوهایو و نیز تحقیقات بلیک و موتن است که به شرح زیر توصیف میگردد:
1ـ سبک رابطه مدار: برای رهبران رابطه مدار، نیروی انسانی و کارکنان مهمتر از اصل کار است. رهبران رابطه مدار بیشتر به نیازهای انسانی کارکنان و رابطهی اثر بخش با آنها اهمیت میدهند. مثلا اگر معلمی نیم ساعت دیر بیاید میگویند حتما کار داشته و مشکلی برایش پیش آمده و با او برخورد نظامی نمیکنند. در این سبک، اولویت اول حفظ ارتباط انسانی با کارکنان و توجه به نیازهای جسمی و روحی آنان است.
2ـ سبک وظیفه مدار: اصل کار و راندمان بالای آن از نیروی انسانی مهمتر است. وظایف سازمانی باید دقیقا انجام شود، لذا مماشات با کارکنان که موجب لطمه به نتیجهی کار شود تجویز نمیگردد. در بعضی تحقیقات رابطه مدار را انسانگرا و وظیفه مدار را تولیدگرا گفتهاند و در بعضی تحقیقات رابطه مدار را باشگاهی و وظیفه مدار را استبدادی نامیدهاند. مدیر در سبک باشگاهی مدرسه را مثل یک باشگاه در نظر میگیرد و
میگوید کارکنان عضو کلوپ من هستند و باید همهی آنها راضی باشند. من رابطهی خود را با آنها خراب نمیکنم. در عین اینکه مدرسه را در وضع مثبت و پویایی نگه میدارم اما اولویت این است که کسی نرنجد و خلاف شئوناتش عمل نشود.
بر این مبنا باید به سبک رهبری مرحوم علامه نگاه کنیم. به رهبر ایده آل آموزشی کسی است که تلفیقی از این دو سبک را داراست. عقیدهی بنده در سبک تلفیقی علامه هر دو نمود رابطه مداری و وظیفه مداری در حد اعلا دیده میشود. علامه بالاترین نمره را در رابطه مداری و بالاترین نمره را در وظیفه مداری میآورد یعنی در عین رابطه مداری، وظیفه مدار بود. او کوچکترین وظائف مدرسه را با تیزبینی از نظر دور
نمیداشت و در عین حال با به کارگیری روان شناسی مناسب هر فرد نیازهای مادی و روحی او را شناسایی میکرد و در صدد رفع آنها بر میآمد. او روانشناسی دقیق بود و با هرکس به فراخور حال و سلیقهی او رفتار میکرد. این رفتار دورویی نیست بلکه به این میماند که ببینیم فرد گرسنه چه غذایی را دوست دارد، همان را به او بدهیم تا سیر شود. این نشان میدهد که در مدرسه انعطاف لازم است؛ چون مدیر به تعداد معلمان و دانش آموزان با سلیقهها و خلقیات مختلف مواجه است. هنر رهبر آموزشی این است که ـ درعین داشتن اعتقاد راسخ به راه خود ـ در اجرا انعطافپذیر باشد. باید روی این 2 امر متضاد تمرین کرد. در خاطرات یکی از همکاران چنین آمده است: " آقای علامه یکی از بازاریها را خواستند و در حضور یکی از معلمها که خانه نداشت گفتند: فلان منزل را به ایشان نشان بدهید، اگر مایل بودند آن را برای ایشان خریداری کنید. آن معلم میگوید این خانهای که من دارم همان خانه است وگرنه من هیچگاه خانه دار نمی شدم."
علامه در کنار توجه به نیازهای مادی به نیازهای غیر مادی معلمها به خوبی توجه داشت. مثلا یک دبیر زبان میگوید: " من از 51 کشور جهان مجوز آموزش زبان انگلیسی دارم و این از آثار آقای علامه است که
می فرمودند: تابستانها برای آموزش زبان به خارج برو. وقتی خدمت ایشان میآمدم، می گفتند: باز هم باید بروی و درس بخوانی و تأکید میکردند فقط به یک مؤسسه نرو. وقتی این کلاسها تمام شد توصیه کردند کلاسهای روش تدریس آنجا را هم ببین. به این ترتیب من 17 تابستان در دانشگاههای مختلف، زبان و روش تدریس خواندم."
این در زمانی بود که خواندن انگلیسی چندان مأنوس نبود. یک روحانی مدرسهی مذهبی باز کرده و معلم زبان آورده که به بچهها زبان اجانب را یاد دهد. حالا به او میگوید: تابستانها برو خارج و دانش خود را به روز کن!
ویژگیهای سبک رهبری علامه
رهبری در تمام جوانب زندگی علامه هویداست. در این جا ویژگیهای رهبری موفق و مؤثر آموزشی ایشان را برمیشماریم:
1ـ عقلانیت و خرد گرایی: در دانش تصمیم گیری، عقلانیت اصل ممتازی است. اگر تصمیم مدیر عقلانی نباشد به کل سازمان لطمه میزند زیرا ریسک بالاتری انجام گرفته است، در حالی که مدیر حق ریسک نامعقول ندارد. در سبک رهبری علامه علاوه بر بهره گیری از شهود و پختگی، خرد ورزی در حد اعلای ممکن و ریسک در حد اقل بود. نرم افزارهای زیادی وجود دارد که میزان عقلانیت تصمیم مدیر را بالا ببرد.
2ـ ستیزه با مهر طلبی: ایشان میگفت: یکی از ویژگیهای فرهنگ ما ایرانی ها مهرطلبی است. مثلا مدیر میگوید: نکند معلمی بگوید مدیر بداخلاق است؟! لذا در ارزیابی عملکرد معلم ضعیف، به او نمرهی قوی میدهد تا نرنجد. در رفتار آقای علامه ستیزه با مهر طلبی در حد اعلا وجود داشت. ایشان مصداق همان شعری بود که بارها میخواند:
مدح و ذمت گر تفاوت میکند بت گری باشی که او بت میکند
یعنی اگر در راه وظیفهی الهی، تعریف یا مخالفت مردم برای تو فرق کند، برای خودت بت درست کردهای و دلت خوش است که به من میگویند: به به چه مدیر خوبی! و ما دیده بودیم که اگر از آقای علامه تعریف
میکردند یا مخالفت و حتی دشمنی میکردند، برای ایشان هیچ فرق نداشت.
3ـ اعتقاد به مشورت در عین حفظ حق وتو برای مدیر: دموکراتیک ترین نظریه پردازان مدیریت در دنیا هیچ یک نمیگویند چاقوی جراحی را از داخل کیف مدیر حذف کنید! این چاقو یک موقع به درد میخورد. نکتهای که هست این است که نباید هر روز این چاقو را به کار برد! به خصوص در مدرسه، کار مدیر بریدن و قطع کردن نیست. کار مدیر وصل کردن است آن هم با تمام مهارت و لطافتش و این در رفتار مدیریتی علامه بارز بود.
4ـ اثر گذاری بر محیط و نهی از اثر پذیری انفعالی از محیط: بارها از علامه شنیده بودیم که نباید به رنگ محیط در بیاییم. ایشان این فرمایش امیرالمؤمنین علیه السلام به کمیل را زیاد میخواند که کانوا قوما من اهل الدنیا ولیسوا من اهلها اولیای خدا در دنیا هستند ولی دنیایی نیستند. همچنین این شعر را زیاد میخواند:
آشنایان ره عشق در این بحر عمیق غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده
ما درگیر بحثهایی مثل اینترنت، فنآوری اطلاعات و عوض شدن سلیقهی غذایی هستیم. ما غذاهای ساده را به توصیهی آقای علامه میخوردیم و هیچ نمیگفتیم! اکنون در این روزگار پیتزا بدهیم و بگوییم: غذای روز است و باید با جامعه همخوانی کرد؟ بچه های ما از محیط اثر میپذیرند ولی باید آگاهانه باشد. پیشنهاد میشود کمیتهای در مدرسه برای کنترل ورودیهای جامعه داشته باشید تا هر چه وارد مدرسه میشود از این فیلتر رد شود. به این ترتیب ریسک شما پایین میآید و به احتیاط و صواب نزدیکتر است. به خصوص در زمانیکه ما تحت تأثیر تغییرات محیطی نه تنها داخلی بلکه جهانی هستیم: تغییر لباس، آرایش مو، گفتار، سرگرمیهای اینترنتی و خیلی چیزها که با مدارس ما ارتباط نزدیک دارند.
5ـ تمرکز شدید بر یک رسالت معین (آدم سازی آن هم از طریق مدرسه داری): آقای علامه این جملهی شیخ بهایی را زیاد میخواند: غلبت کل ذی فنون و غلبنی کل ذی فن هر که چند فن بلد بود، من بر او غلبه کردم و هر که در یک فن استاد بود، او بر من غلبه کرد. ایشان مصداق بارز تمرکز بود. یک بار از ایشان برای سخنرانی در خارج از مدرسه دعوت شده بود، ایشان فرموده بود: من باید شب در منزل دراز بکشم و فکر کنم که فردا سرکلاس چه طور مطالب اخلاقی را ادا کنم؟ لذا سخنرانی را نپذیرفته بود.
6ـ توجه به انجام وظیفه با عالیترین کیفیت ممکن: چند سال پیش یک کانادایی از دانشگاه یورک مهمان ما بود. او در یکی از شرکتهای بزرگ آمریکایی کار کرده بود، میگفت: این شرکت یک شعار داشت و آن اینکه ما هنگامی میتوانیم یک محصول جدید عرضه کنیم که محصول ما در کل بازار درجه یک باشد. این نوع شعار کیفیت در رفتار علامه مشهود بود. ایشان وجود ناقص بهتر از عدم صرف است را در کار مدرسه داری قبول نداشت.
7ـ ارتباط اثر بخش و نافذ با انسانها: این ویژگی در آقای علامه در حد اعلا دیده میشد. یک بار ایشان به پسرشان تلفن میزند که چهطور مدرسه نرفتی؟ او میگوید: مریضم. ایشان خواص شلغم را بیان کرده و
میگوید: میپزی میخوری. 3 دقیقه بعد تلفن میزند که آیا شلغم منزل داری یا برایت بفرستم. ایشان دست فرد را میگرفت تا به منزلگاهی که میخواست برساند و از اثر گذاری بر روی طرف مقابل اطمینان حاصل مینمود.
8ـ اصالت کمیت پایین و کیفیت بالا: اگر کیفیت بالا باشد مدرسهی علوی با یک ساختمان قدیمی در خیابان ایران توسعه پیدا میکند و کمیت آن هم بالا میرود. ایشان اصرار داشت کار کم باشد ولی خوب باشد. اگر میخواهیم مدرسه باز کنیم، تعداد زیاد دانشآموز با این اصل منافات دارد. البته باید به روش اقتضایی از مدل علامه بهره بگیریم وکپی برداری صرف مطلوب نیست.
9ـ کار آفرینی و نوآوری: به کسی که ابتکار اول را میزند و قالب را میشکند، کار آفرین میگویند. خلاقیت و نوآوری در علامه بارز بود. تأسیس مدرسهی علوی مصداق کار آفرینی است. تألیف توضیح المسائل به سبک جدید مصداق خلاقیت است. طرح اردوی تابستانی در نوع خود نوآوری است.
ایشان تشخیص داده بود که دانشآموز علوی باید مهارت تایپ کردن داشته باشد و به این جهت یکی از معلمین را به کلاس آموزش ماشین نویسی فرستاده بود تا این مهارت را یاد بگیرد و به دانشآموزان یاد بدهد.
همچنین ایشان در اردوی تابستانی برنامهای بلند پروازانه گذاشته بود که بچه ها علاوه بر آموزش شنا گواهینامه نجات غریق بگیرند.
البته تغییر بذاته مقدس نیست و ما سرمان برای تغییر درد نمیکند. اصول زیربنایی و اهداف مکتبی ما ثابت و غیرقابل تغییر است اما در مواردی که تغییر در روشها و وسایل ما را در رسیدن به هدف تقویت میکند، چرا از آن استفاده نکنیم؟ این تضاد که انسان در عین ساده زیستی شخصی، وقتی به کار اجتماعی میرسد از هیچگونه تغییر و نوآوری مثبت ابا نداشته باشد، خیلی زیبا و قیمتی است و تمرین میخواهد. خانهی سادهی آقای علامه در ونک همان خانهای بود که پدر ایشان حدود 50 سال قبل آن را ساخته بود. همچنین سادگی غذا و لباس ثابت و تمیز ایشان شاخص بود، اما همین آدم مبدأ نوآوری و تغییر بود.
10ـ اهمیت اطلاعات: توجه به کیفیت و کمیت اطلاعات و به روز نگه داشتن آنها در خبرگیری های او از دانش آموزان مشهود بود.
11ـ اصالت رهبری: تقدم ویژگی های رهبری بر ویژگی های مدیریتی در رفتار ایشان بارز بود.
ویژگی های بارز و قابل الگوبرداری علامه
ویژگی های شخصیتی که رهبر را از غیر رهبر ممتاز میکند، عبارتند از: 1ـ پویایی و بلند پروازی 2ـ علاقه به رهبری و اعمال نفوذ بر دیگران و مسئولیت پذیری 3ـ صداقت و درستی 4ـ اعتماد به نفس 5ـ هوش بالا 6ـ دانش عمیق در رابطه با حوزه مسئولیت. استاد علامه همه این ویژگی ها را در حد اعلا دارا بود. یک وقت میگوییم علامه اخلاقش عالی بود ولی یک وقت میخواهیم روش عملیاتی از رفتار او درآوریم. مدرسه داری قانون دارد و با گفتار و توصیف اداره نمیشود. کتابی است به نام 21 قانون انکار ناپذیر رهبری که ایثار را جزء ویژگیهای رهبر موفق سازمانی میشمارد.
اینک به ذکر ویژگی های ممتاز این مربی فرزانه که بر محور دیانت و شخصیت او شکل گرفته بود
میپردازیم. تمامی این خصوصیات، لازمه تکمیل یک الگوی اثر بخش برای رهبری آموزشی است:
1ـ خلوص نیت: اخلاص برای خدا و دوری شدید از مطرح ساختن خود. اگر نیت خراب باشد، حرف از اصول دیگر نباید زد. باید خودمان بسنجیم که میزان خلوص نیت ما چهقدر است؟ و از خدا بخواهیم که آن را زیاد کند.
2ـ زهد و بی رغبتی به دنیا: از ویژگی های خیلی بارز و چشمگیر آقای علامه زندگی بسیار سادهی ایشان بود.
3ـ توجه به سلامت روح و جسم: اهمیت دادن همزمان به سلامت این دو. بنده در آستانه عزیمت به ادامه تحصیل در خارج از کشور، خدمت آقای علامه رسیدم. ایشان 2 نصیحت به من کردند: 1ـ وقتی خارج رفتی خر مقدس باش! یعنی اولین گناه را نکن ولو مسخره ات بکنند 2ـ ورزش یادت نرود. این 2 توصیه بیانگر سلامت جسم و روح است.
4ـ انضباط شخصی: نظم و انضباط آقای علامه چشمگیر بود. از یکی از مدیران شنیدم: " منزل یکی از معلمین جلسه داشتیم. در خدمت آقای علامه به آنجا رفتیم. چند دقیقه زودتر از موعد رسیدیم، خواستم زنگ بزنم. آقای علامه گفتند: نه، هنوز چند دقیقه به قرار مانده است. اهل خانه معمولا در این دقیقههای آخر خانه را مرتب میکنند. صبرکردیم و سر ساعت زنگ زدیم."
5ـ سنت شکنی و دور ریختن آداب و رسومی که مبنای عقلی و شرعی ندارد: چارلز هندی در کتاب عصر سنت گریزی، جمله جالبی از برنارد شاو نویسنده معروف انگلیسی نقل میکند که: " انسان معقول، خود را با جهان منطبق میسازد و انسان غیر معقول سعی میکند جهان را با خویش منطبق سازد." یعنی در محیط اثر بگذارد. چارلز هندی در این کتاب استدلال میکند که سازمانهای امروز به مدیران نامعقول بیشتری نیاز دارند؛ مدیرهایی که سرشان برای شکستن کلیشهها و در انداختن طرح نو درد کند.
6ـ دقت نظر و توجه به ریزترین نکات: برای مدیریت ارشد سازمان جزء نگری جایز نیست. علامه مدیریت کلان میکرد در عین ریزبینی شدید و جمع این 2 شاهکار است.
7ـ اثر گذاری از طریق تکنیکهای ارتباطی: علامه از طریق حالات بدنی و چهره و تن صدا بر دیگران اثر میگذاشت. در دانش ارتباطات انسانی به تفصیل دربارهی این مقولهها بحث شده است. علامه استاد این فن بود. کسی که مهارتهای ارتباطی را ندارد، نمیتواند یک مدیر یا رهبر آموزشی موفق بشود.
8ـ خودسازی و التزام عملی: نسبت اخلاق به مربی گری همچون روح است به بدن. آقای علامه این جملهی علی علیه السلام را در اتاق معلمین مدرسه نصب کرده بود که: من نصب نفسه للناس اماما فلیبدأ بتأدیب نفسه قبل تأدیب غیره کسی که خود را پیشوا و مربی مردم قرار دهد، باید قبل از تأدیب دیگران به تأدیب خود بپردازد. ایشان چون به گفتههای خود عمل میکرد، در اطرافیان تأثیر میگذاشت. دوصد گفته چون نیم کردار نیست. امام صادق علیه السلام می فرماید: کونوا دعاة الناس صامتین دعوت کنندهی مردم به خیر باشید با کم گویی.
9ـ برنامه ریزی دقیق: داشتن برنامه برای هرگونه فعالیت و سپس نظارت بر دست یابی به کلیهی اهداف روش جاری ایشان بود.
10- بهترین بودن و تعالی: تام پیترز و واترمن کتابی دارند به نام در جستجوی بهترینها دربارهی
شرکتهایی که به عالیترین حد موفقیت رسیدهاند. این کتاب پرفروشترین کتاب سال شد. همچنین جیم کالینز نتایج 5 سال پژوهش دربارهی سازمانهای برتر را منتشر کرد. او معتقد است: " خوب دشمن عالی است... ما معمولا مدارس خیلی خوب نداریم زیرا به داشتن مدارس خوب اکتفا میکنیم. بخش عظیمی از مؤسسات هرگز به درجهی عالی نمیرسند زیرا بسیاری از آنها به خوب بودن قانعاند و این مشکل اساسی
آنهاست." علامه تعالی گرایی داشت.
***
اینک مواردی که گروهی از مدیران مدارس مرتبط با علوی برای افزودن به ویژگیهای مرحوم استاد در یکی از کارگاههای آموزشی بیان کرده اند، ذکر میگردد:
· انعطاف پذیری در عین باور به اعتقادات خویش
· شناخت همه جانبهی دانش آموز، مربی، اولیاء و شرایط اجتماعی در رابطه با تعلیم و تربیت
· پایبندی به مدرسه در حد واجب عینی
· حفظ مدرسه در حساس ترین شرایط اجتماعی ـ سیاسی
· تربیت نیروی انسانی (همراه کردن زیر دست)
· آینده نگری و تصمیم گیری اقتضایی و سپس قاطعیت در عمل
· پشتکار و پیگیری و دقت نظر و تلاش و جدیت
· تمرکز قوا
· مردم داری و توجه به تک تک افراد (در مورد ازدواج، مسکن،درمان، ادامهی تحصیلات، خانواده)
· اعتقاد به کار شورایی و جمعی
· پرهیز از مرید پروری
· مهارت در گزینش کیفی ( انتخاب دانش آموز و بهترین کادر آموزشی )
· شوخ طبعی و بذله گویی و روحیه امید بخشی و شادی آفرینی
· تواضع و فروتنی خاص و اثرگذار (تجلیل از دیگران و نسبت دادن کارهای خود به مرحوم استاد روزبه)
· نظارت و ارزش یابی دایمی
· تقید به اداره ی مؤسسه بر مبنای فقه شیعی و اجتهاد ( حفظ چهارچوبهای شرعی و نگرشهای مذهبی در تمامی عرصههای مدرسه داری )
· نفوذ کلام با استفاده از اشعار و آیات و روایات
· حساس بودن نسبت به کوچکترین رفتارهای تربیتی و در نظرگرفتن نتایج وعواقب آنها
· ایجاد اعتماد به نفس در افراد و برخورد بزرگوارانه با آنها
· توجه شدید به رعایت حق الناس
· وقتشناسی
· نظافت و آراستگی فردی و محیطی
مطالعهی جامع و همه جانبهی رفتار رهبری این مربی موفق تعلیم و تربیت در سدهی اخیر ایران میتواند راه را برای تدوین کامل الگوی نظاممند رهبری و مدیریت وی هموار سازد. امروز مدارس غیر انتفاعی و مؤسسات فرهنگی اسلامی بیش از هر زمان به چنین الگوی کارساز و راه گشایی نیازمندند.