بسم الله الرحمن الرحیم
من با آقای علامه از همان جوانی آشنایی داشتم. یك روز تشریف آوردند منزل ما و كتاب توضیحالمسائل را كه مشغول تدوین آن بودند به من ارائه دادند و گفتند: این كتاب را مطالعه كن ببین چه جور است. آن موقع مسائل دینی در رسالههای عملیه خیلی مشكل نوشته شده بود و فهم آن استاد میخواست. ایشان زحمت كشیده و آن را به صورت ساده در آورده بودند كه الآن در اختیار همه است. بعد ایشان آمدند تهران و شنیدیم كه در صدد تأسیس مدرسهای هستند. وقتی دبیرستان علوی تأسیس شد، من علاقه پیدا كردم كه پسر اولم را آن جا ببرم. با آقای علامه صحبت كردم و پسرمان رفت دبیرستان. خود به خود رفت و آمد و آشناییام با ایشان بیشتر شد.
مرحوم روزبه بر اثر مطالعات و تجربیاتی كه پیدا كرده بود، نظرش بر این شد كه بهتر است بچههایی كه میخواهیم تربیت كنیم، از اول دبستان برنامهمان را شروع كنیم که هنوز دست نخورده باشند و بد آموزی پیدا نكرده باشند. به این جهت در سال ۱۳۴۰ تصمیم گرفتند، دبستان علوی را تأسیس كنند. یك روز آقای علامه تشریف آوردند منزل ما و فرمودند: فلانی! ما در صدد هستیم دبستانی تأسیس كنیم، دبستان هم مدیریتش باید با فردی باشد که دیپلم داشته باشد. كسی را سراغ داری؟ من گفتم: من خودم دیپلم دارم. ایشان با تعجب گفتند: تو دیپلم داری؟ خوب كار ما راحت شد، یك نسخه از فتوكپی دیپلمت را به من بده. این باعث شد كه ما وارد كادر آموزش و پرورش بشویم. البته خودم هیچ نرفتم، هر چه بود ایشان زحمتش را میكشیدند و اشخاصی داشتند كه پیگیری میكردند. دو سه سال طول كشید تا در سال ۱۳۴۳ امتیازی از طرف وزارت آموزش و پرورش به نام آقای حاج حسین روندگان با مدیریت بنده عباس رحیمیان برای تأسیس دبستان علوی صادر شد. قبل از آن یك سال در همان محیط دبیرستان، كلاس اول دبستان تشكیل شد که آقای بهشتی به آنها آموزش میدادند. ایشان برای تأسیس دبستان خیلی زحمت كشیدند. آن سال مشكلات زیادی داشت. بچههای بزرگ دبیرستان با بچههای كوچك دبستان اصلاً جور نبودند. همان یك سال را با هر مشكلی بود ادامه دادند بعد آن را تعطیل كردند و گفتند: دبستان نمیگیریم مگر این كه جا پیدا كنیم. سال بعد یك خانهی اجارهای در همان كوچهی مستجاب پیدا شد و آقای حاج سید جوادی و آقای بهشتی عهده دار زحماتش شدند و دبستان را اداره كردند.
انگیزهی اولیهی تأسیس علوی، تعلیم و تربیت نوباوگان بود. آنهایی كه واقعا اهل درد بودند، میدیدند كه چه طور بچههای معصوم میروند در این مدارس و وقتی بیرون میآیند، آلوده و ناجور میشوند و آنها وظیفه تشخیص دادند که اگر بخواهیم کاری انجام بدهیم، هیچ کاری بهتر از این نیست كه بچههای معصوم را از این منجلاب ها نجات بدهیم. البته آقای علامه مهرهی اصلی بودند و افرادی را جذب کرده بودند كه با ایشان هم كاری میكردند و زحمت میكشیدند. آقای روزبه هم مهرهی مؤثری بود كه مثل ایشان را نمیتوانیم بعد از فوتشان گیر بیاوریم؛ حالا چه اكسیری در وجود ایشان بود كه آقای علامه ایشان را جذب کرده بود. خلاصه بار روی دوش آقای علامه و آقای روزبه بود و آن ها با مشكلات زیاد مواجه بودند.
وقتی مرحوم آقای بهشتی به مدرسهی نیکان رفتند، بنده کسب و كارم را به صورتی ردیف كردم و آمدم مدرسهی علوی شماره ۱ مستقر شدم. بحمد الله حدود ۳۰ سال است در این كار هستم و از خدا ممنونم كه ما را هدایت كرد زیر دست اساتید تجربه پیدا كنیم و مدرسه را بگردانیم و امیدوارم از این به بعد بهتر هم بشود.
علوی از اسم مبارك حضرت علی علیه السلام گرفته شده یعنی باید شاگردهای این مدرسه منتسب به حضرت علی علیه السلام باشند و مدرسه ان شاء الله یك عده شیعه به جامعه تحویل بدهد.
والسلام