بسم الله الرحمن الرحیم
من در مدرسهی فیضیه زندگی میکردم. آقای علامه تشریف آوردند آنجا و ما ۴، ۵ سال در یک حجره باهم زندگی میکردیم. بعد از مدتی متوجه شدم ایشان تدریس هم میکنند و من قسمت عمدهی کتاب رسائل شیخ مرتضی انصاری را پیش ایشان خواندم. ایشان از نظر علمی بسیار بسیار قوی بودند ومن از وجودشان استفاده میکردم.
تا این که ایشان به فکر تأسیس مدرسه افتادند و همهی سمتها و کارهایشان را در قم رها کردند و تشریف بردند تهران برای تأسیس دبیرستان علوی و بسیار موفق بودند و الآن هم اثرات خدمات ایشان در جامعه مشهود است و عدهی زیادی از رجال مملکت از فارغالتحصیلان مدرسهی علوی هستند.
آقای علامه در سال ۱۳۴۸ در سفری به خرمآباد به منزل ما آمدند. به بنده فرمودند: شما امکانات خوبی در این شهر دارید؛ بیایید برای تعلیم و تربیت جوانها کاری بکنید. من این فکر را پسندیدم و تصمیم گرفتم مدرسهای شبیه مدرسهی علوی در خرمآباد راه بیاندازم. بهترین فرد برای کمک در این راه مرحوم آقای علامه بود. ایشان با آغوش باز پذیرفتند و ۳ نفر از نیروهایی که داشتند برای ما فرستادند و ما با نام علوی مدرسه را در خرمآباد راه انداختیم که تقریبا ۴ سال دایر بود ولی ساواک آن را بست. در آن چند سال ما هر کاری کردیم و هر نتیجهای که گرفتیم، در اثر وجود افرادی بود که آقای علامه فرستاده بودند، مخصوصا آقای محمودی که فعالیت زیادی داشت و خیلی مفید و مؤثر بود.
آقای علامه همهی زندگیاش خاطره بود. اصلا دنیا پیش ایشان هیچ بود و ایشان یک ذره در فکر مادیات نبود و من این را در سالهایی که با ایشان همحجره بودم، کاملا درک کردم. من کسی را که در فکر دنیا نباشد مثل ایشان ندیدم. ایشان حتی در مورد خانوادهاش همان روشی را که علی علیه السلام داشتند، عمل میکرد. آقای علامه فقط در فکر این بود که خدمتی انجام دهد. ما هیچگاه ندیدیم که ایشان بحث پول را بکند.
ایشان خیلی سرحال بود و ما گاهی برای تفریح با ایشان میرفتیم بیرون قم در باغها و ایشان مطالب مهمی به ما میفرمود و اشعار خیلی خوبی که حفظ داشت، برای ما میخواند. کسی که بزرگترین خدمت را به من کرد، مرحوم علامه بود و من خاطرات ایشان را به هیچ وجه فراموش نمی کنم.
آقای علامه در حوزه نقش مهمی داشت. در آن زمان رسالههای فارسی مغلق بود و لغات سنگین و غلطهای زیاد داشت. آقای علامه آمد و رسالهی آقای بروجردی را تنظیم و ویرایش و تحت عنوان توضیحالمسائل چاپ کرد. بعد از آقای بروجردی همهی مراجع تقلید، رسالهی خود را همین توضیحالمسائل قرار دادند و بر آن حاشیه زدند. آقای علامه اگر میخواست میتوانست از چاپ توضیحالمسائل میلیونها تومان سود ببرد ولی این کا را نکرد.
مرحوم علامه فرد کمنظیری بود و شاید هیچ نظیر نداشت. من چند سالی که خدمت ایشان بودم، مشابهی برای ایشان ندیدم. ایشان در دبیرستان علوی مثل یک کارمند معمولی کار میکرد و همهی زحمات مدرسه به دوش ایشان بود و هیچگونه درآمدی از مدرسه نداشت. من خودم مکرر میدیدم که ایشان وقتی صبح از خانه به مدرسه میآمد، مقداری نان در یک دستمال با خود میآورد و از غذای مدرسه استفاده نمیکرد.
ایشان برای اساتید و معلمان مدرسه درآمدهای زیاد کسب میکرد یعنی از بازاریها میگرفت و عین همان را به معلمین و دبیران میداد. ایشان افراد زیادی را صاحب خانه کرد و هزینهی ازدواج افرادی را فراهم نمود. رفتار و اعمال ایشان الگویی کامل برای یک فرد مسلمان مؤثر بود.
مرحوم روزبه که او هم از افراد کمنظیر بود، همکار آقای علامه در دبیرستان علوی و استاد فیزیک بود و این ۲ نفر باهم باعث شدند که مدرسهی علوی اوج بگیرد. خداوند ایشان را با ائمهی اطهار محشور کند.
والسلام علیکم و رحمة الله