بسم الله الرحمن الرحیم
من دو كتاب از آقای علامه خواندم. چرا تربیت معلم این کتابها را درس نمیدهند؟
كلاپارت میگوید: به معلم آن قدر حقوق بدهید كه زندگی او تأمین شود ولی بیشتر ندهید تا وسیلهی جلب افراد سودجو نشود. آقای علامه در كتاب خود همین مطلب را میگویند.
آقای علامه میگویند: ما قرآن خوان نمیخواهیم، قرآنی میخواهیم. خدا شاهد است آنچه ایشان میفرمایند حقیقتا درست است. ایشان در مسایل تربیتی هیچ چیز را فروگذار نكرده است.
من فكر میكنم اگر در خدمت آقای علامه بودم، بیشتر استفاده میكردم تا این که اروپا رفتم.
آقای پروفسور ری تزش را در روانشناسی عملی با ژان پیاژه گذرانده بود. من در درسهای لیسانس و دكتری در مبحث راهنمایی، كلاسهای پروفسور ری را رفتم. هفتهای دو روز دربارهی اندازهگیری هوش و استعداد و راهنمایی شغلی، لابراتوار داشتند. معدل قبولی ۴ از ۶ بود. من از این درس نمرهی قبولی نیاوردم. در ترم بعد گفت: من به تو نمره ندادم تا نروی بچهها را گمراه كنی! دانشجویان ما درس نمی خوانند. احترام به بچهها، احترام به عمر آنهاست. شما مسئولید.
من بازنشست شدهام و سمتی هم ندارم و زمانی که بخواهم تملق بگویم گذشته و حالا هیچ چیز جز رضایت خدای متعال نمیخواهم. آقای علامه مرا تصفیه كرد. چرا كتابهای ایشان را درس نمیدهند؟ اینها باید به زبانهای فرانسه و انگلیسی ترجمه شود.
كلاپارت میگوید: یك چیز باید هدف شما باشد و آن اینکه شخصیت كودك را نشكنید؛ اگر شخصیت شكسته شد، دیگر چیزی ندارد که شما آن را بخواهید تربیت كنید. درست همان چیزی كه آقای علامه میگویند.
من در اروپا از بعضی استادها مثل پیاژه و دوتران استفاده كردم. معلم باید جستجو كند كه چه طور مطلب را پیاده كند. آقای نیرزاده كلاس بسیار خوبی داشت. آقای علامه میفرماید: هر چه بلد باشید، باز جستجو كنید تا ببینید اگر كسی بهتر از شما بلد است، از او یاد بگیرید و استفاده كنید .
در ژنو معلم باید در سال دوم تربیت معلم، تدریس آزمایشی بكند و سال سوم در كلاس یک استاد عالی تعلیم و تربیت مثل پیاژه شركت كند. من در كلاس مادام اكس كوپیه شركت میكردم. او میگفت: من به بچهها اول مسأله میدهم تا حل كنند بعد میگویم: خودتان مسأله بنویسید. از این روشها باید استفاده كرد.
آقای علامه میفرمایند: كسانی كه استعداد ندارند، آنها را اذیت نكنید. پروفسور ری به دانشجویی كه نمیتوانست تمرین ریاضی حل كند، گفت: برو علوم اجتماعی بخوان، تو فكر سیستماتیك برای ریاضی نداری.
شاگردان پروفسور دوتران باید برای تمرین عملی به دورهی کارآموزی میرفتند ولی آنها كه معلم بودند، نمیرفتند و به جای آن گزارش میدادند. من چون در ایران نه سال معلم ابتدایی بودم نرفتم. دوتران داستان شاگردان فقیر كلاسهای ابتدایی مرا که در گزارشم به او داده بودم، برای دانشجویان اروپایی نقل كرد و گفت: كشوری كه روی نفت هست چرا مردمش باید فقیر باشند؟
بچهها باید حقایق و مشكلات زندگی را لمس كنند تا بعد از دوازده سال تحصیل بیكار نمانند. یاد دارم یك مهندس آمریكایی که ماهی ۱۶۰۰۰ دلار در ایران در زمان شاه حقوق میگرفت، نتوانست سطح جانبی دیوار خانه را برای تهیهی كاغذ دیواری محاسبه كند.
آقای مهندس بازرگان در زمان نخست وزیری که من وزیر آموزش پرورش ایشان بودم، با عظمتی از آقای علامه صحبت میكرد. هرچند من آقای علامه را فقط یك جلسه در مدرسهی نیكان دیدم ولی من با ایشان و آقای روزبه زندگی میكنم. خوش به حال شاگردان علامه و روزبه كه محضر آن دو را درک کردند.