سخنرانی شماره 68 برای معلمان (عمل به قرآن)

دعوت به تفکر درباره این دنیای چند روزه و دنیای باقی و ارزش نداشتن این دنیا، ایمان به بقای روح و عدم توجه به حرف مردم و ایستادگی در راه حق، آینده نگری و تلاش برای ذخیره آخرت (روح روان)

سخنرانی شماره 32 برای معلمان

در این سخنرانی تاکید می شود که نباید زندگی خودمان را بر اساس حرف مردم اداره کنیم

سخنرانی شماره 41 برای معلمان

دزد گل نکوهش می شود اما دزد باغ را با دیده تعظیم می نگرند. کسی که انسانی را بکشد قصاص می شود اما کسی که روحی را بکشد کسی متوجه نمی شود. روح چیست؟ پشت پرده این دنیا چه خبر است؟ ارزش نجات انسان چقدر است؟

سخنرانی شماره 42 برای معلمان

فرمودند یا اباذر، ساعتی نشستن در مجلسی که در آن گفتگوی علمی باشد، بهتر است در نزد خدا و محبوب‌تر است به سوی او از بیداری هزار شب که در هر شبی هزار رکعت نماز کرده شود و محبوب‌تر است از هزار دفعه جهاد در راه خدا

سخنرانی شماره 11 برای معلمان

آب در کشتی هلاک کشتی است/ آب در بیرون کشتی پشتی است
کاری کنیم ورنه خجالت برآورد/ روزی که رخت جان به جهان دگر بریم!

سخنرانی شماره 25 برای معلمان

علی‌جان، اگر خدا به وسیلة تو یک نفر را هدایت کند، برای تو بهتر است از آنچه که آفتاب بر او می‌تابد

سخنرانی شماره 30 برای معلمان (انگیزۀ تأسیس)

هرکسی می‌گوید از اینی که هست می‌خواهم بهتر باشم. خیلی خوب. حالا ما این جمع حاضر که این‌جا جمع شدیم واقعاً میل داریم که از آنی که هستیم بهتر باشیم؟ / عادت و شهوت ما را نفوذناپذیر کرده است

سخنرانی شماره 40 برای معلمان

لَقَد كانَ لَكُم في رَسولِ اللَّهِ أُسوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَن كانَ يَرجُو اللَّهَ وَاليَومَ الآخِرَ/ «حال با این که امامان بزرگوار ما دارای این مقامات باطنی و درجات الهی و نورانی هستند آیا ظلم نیست که تنها به مقام زائری آن‌ها توجه کنیم و از آن تجلیل نماییم و از قیافه و زیبایی ظاهری آنان سخن گوییم و تولد ایشان را جشن بگیریم و در شهادتشان سوگواری کنیم؟ اما به مقام باطنی آن‌ها که هدایت انسان‌هاست و به زیبایی معنوی آن‌ها که کمالات انسانی و صفات الهی است هیچ توجه نداشته باشیم! آیا نباید به دنبال شادی حقیقی آن‌ها که ارشاد مردم است باشیم؟ و برای رفع غم و اندوه آن‌ها که گمراهی و فساد و تباهی انسان‌هاست قدمی برداریم؟»

سخنرانی شماره 44 برای معلمان

«فلک در گردش است و ما میل به ثبات داریم» خب نمی‌شود که! یا نه من به همین حال ثبات باشم، خاکستر می‌شوی، این ماشین دارد، این چرخ دارد می-گردد، هزارها مهره دارد، دارد می‌گردد، یکی از این‌ها بخواهد بایستد، خاکستر می‌شود! بله فرمودند: خواستن فشار دارد، نخواستن فشار ندارد. بله کسی که هر چیزی را می‌خواهد می‌شود،‌ اسمش خداست. دو تا خدا داریم؟

سخنرانی شماره 62 برای معلمان

گفته ایم در طول عمر پیامبر کسی نتوانست در سلام بر او پیش‌دستی کند، اما متوقع‌ایم که از افراد زیردست‌مان، صبح به صبح، به در اتاق ما بیایند، سلامی کنند و اظهار ارادتی بنمایند، آن‌گاه به سر کار خویش بروند. خوانده‌ایم و گفته‌ایم که پیامبر با برده‌گان و زیردستان می‌نشست و با آنان هم‌غذا می‌شد و لباسی چون لباس آنان می‌پوشید اما ریاست‌مداری در ظاهر و رفتارمان موج می‌زند و تفرعن از حرکات‌مان می‌بارد؛

سخنرانی شماره 65 برای معلمان

خلقم اگر آشنای خود می‌خواهند		الحق سپربلای خود می‌خواهند
خود را ز برای ما نمی‌خواهد کس		ما را همه از برای خود می‌خواهند

سخنرانی شماره 73 برای معلمان

«الهی ما را از آرامش ملکوتی خود بهره‌مند ساز» این آرامش ملکوتی مقصود چیست؟ یک آرامش مادی داریم که حالا ماشین نداریم، گرفتار می‌شویم و در صف اتوبوس می‌ایستیم، ماشین که می‌خریم آرامش پیدا می‌کنیم، مثلا. یا خانه داریم آرامش پیدا می‌کنیم؛ اما آرامش ملکوتی یک چیز دیگری است، وقتی که ما خرید ماشین آرامش پیدا می‌کنیم وقتی هم که دزد برد سکته می‌کنیم

سخنرانی شماره 61 برای معلمان

می‌بینیم وقتی خداوند منت می‌خواهد بگذارد سر پیغمبرش، می‌گوید: اَلَم¬نَشرَح لَکَ صَدرَک من به تو روح بزرگ ندادم؟ بعد می‌فرماید: فَبِما رَحمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُم یعنی خدا به تو رحم کرده که این حالت نرمی، ملایمت، گذشت، بزرگواری را به تو داده و اگر خدا به تو لطف نکرده بود، نداشتی وَلَو كُنتَ فَظّاً غَلِيظَ القَلبِ لَانفَضّوا مِن حَولِك یعنی پیامبر اکرم صلوات الله و سلامه علیه با داشتن همین صفت، دنیا را منقلب کرد و میلیاردها بشر را ساخت

سخنرانی شماره 77 برای معلمان

ما فاتَ مَضی... خب می‌دانم حالا فحش داد، خیلی‌خب، چی آن وقت؟ آن را ولش کن وَ ما سَیَأتیکَ فَأینَ... یعنی کو؟ قُم فَاغتَنِمِ الفُرصَةَ بَینَ العَدَمَین دوتا عدم بی‌انتها. چند میلیارد سال این دستگاه بوده، من و تو نبودیم. این را غنیمت بشمر

سخنرانی شماره 78 برای معلمان (زیستن در حال)

آن وقت می‌گوید: [مَن ماتَ وَ لَم يَعرِف إمامَ زَمانِهِ] کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد، ماتَ ميتَةً جَاهِليَّة! یعنی بدانم که حضرت مهدی سلام‌الله‌علیه اسم پدرش حسن بوده، اسم مادرش نرجس بوده. این را می‌گوید؟ خب، این که بهایی‌ها هم می‌دانند، مسیحی‌ها هم می‌دانند! این چیست؟ این معرفت مراد چیه؟ واقعاً فکر نکنیم؟

سخنرانی شماره 80 برای معلمان (زندگی جاویدان)

رفتم در اتاق فراش ها گفتم: آقا، این بالا ناهار می‌خورند، شما چطور اینجا نشستید؟ ی گلیم پاره، ی لقمه نان می‌گذارد دهانش، ی پر لیمو، این ناهارش است، گفتم: آقا 600 نفر بالا، همچین : یا باید این بود یا این! شما را به امام زمان این را شنیدی عوض می‌شوی یا نه؟ اگر نشوی باختی!

سخنرانی شماره 81 برای معلمان (از تو آموختیم)

خدا یک فطرتی در شماها قرار داده، تبدیلی هم برای دین خدا نیست، برای خلق خدا نیست. صد هزار سال پیش صد هزار سال بعد، این ناموس خلقت در همه جا یکی است. ذلِکَ الدّینُ القَیِّم یعنی دین استوار، این است. دین فطرت، دین یعنی فطرت

سخنرانی شماره 84 برای معلمان (دین فطرت)

سخنرانی شماره 24 برای معلمان (روح روان)

سخنرانی شماره 82 برای معلمان (عمل به باورها)

مرحوم علامه کرباسچیان در این سخنرانی درباره شرح صدر، اسراف، دقت داشتن و قناعت صحبت می‌کند

سخنرانی شماره 68 برای معلمان (عمل به قرآن)

نظر