برگزیده ی شرح نهج البلاغه ـ قسمت سوم
* شماره صفحه بر اساس چاپ دفتر نشر فرهنگ اسلامی
جلد ۱۷
۷۹ اعتدال برای بزرگان معنای خاصی دارد
۸۰ قدر عمر را بدانید
۱۱۰ علت و معلول - ممکن است عکس العمل بعد از قرن ها به وجود آید
۱۱۴ وصول به مقصود دلیل حقانیت نیست
۱۲۲ تعلیم و تربیت
۱۳۳ انقلاب خطرناک است
۱۴۳ تربیت مستلزم کوشش و انضباط است
۱۷۰ ثبات با عظمت مولا (ع ) مردم را تنها نمی گذاشت
۱۸۶ آن چنان که هست و آن چنان که باید
۱۹۲ اخلاق کمالی غیر از اخلاق طبیعی است
۱۹۹ تاثیر عوامل بیرونی و رسانه های گروهی
۲۲۴ ان حب الشرف و الذکر لا یکونان فی قلب الخائف الراهب
۲۳۳ قانون فدای خودکامه می شود
۲۷۵ بیا تا قدر یکدیگر بدانیم
۲۸۸ المومن اخ المومن
۲۸۹ الخلق عیال الله
۲۹۳ اهل معنی همه جان هم و جانان هم اند
۲۹۵ هرقدردرک بیشتر باشد فشار زیادتر است
جلد۱۸
۹ بهبود روانی و بهبود جسمانی
۱۲ معنای اعراض از دنیا
۱۶ ثابت را به متغیر نفروشید
۳۴ تعلیم و تربیت
۴۸ خدمت مربیان عالی قدر
۶۳ قیام برای رهبری – باید از آراء مختلف استفاده کرد
۸۶ کسی که درک تاریکی نکند دنبال راهنما نمی رود
۹۵ منکر خدا در عالم وجود ندارد
۱۳۳ عدم توجه به نا ملایمات سه علت دارد – السر فی النفس
۲۱۸ واعظ غیر متعظ
۲۲۰ تکیه و اعتماد بر جهالت
۲۲۷ معلم و مربی ، شاگرد را با سوال آشنا کند
جلد۱۹
۲۵ فرق بین انبیاء و نوابغ
۶۲ بزرگان در هیچ حالی شکست نمی خورند
۸۳ طبیب روح دنبال مریض می رود
۹۶ باید در زندگی هدفی برای خود معین کنیم
۱۲۸ مدیر باید از همه امکانات و از همه افکار استفاده کند
۱۴۰ غفلت آدمیان
۲۴۴ معنای انس با خدا اتصاف به صفات عالیه انسانی است
۲۴۵ رابطه توکل منطقی
۲۵۹ سودمند بودن علم
۲۶۹ نتیجه عبادت - ما خلقت الجن و الانس
۲۷۶ شرایط مربی
۲۷۹ و قاتل الجسم مقتول بفعلته
جلد۲۰
۱۳ عدد انسان های واقعی در هر زمان کم است
۱۴ برای جان و روح آدمی قیمت قایل نیستید
۲۵۳ شادی و اندوه نباید روح را مشغول کند
۲۵۴ آدمی تاثر و شادی را جاودانه می پندارد
۲۵۶ دنیا چه به انسان می دهد و چه از او می گیرد ؟
۲۶۷ تحول در وضع ناپلئون و ناصرالدین شاه
۲۶۹ چون روح مهم است ، نباید بی توجه به بدن باشیم همین طوراموال
۲۷۱ اگر به اندک قناعت کنیم آسوده خواهیم بود
۲۷۴ در حال تکیه بر ظواهر دنیا مرگ می رسد
۲۸۵ لذت ها تابع حالات آدمی است
۲۹۱ وضع آدمی در قبر
۲۹۳ اصالت اجتماع غلط است
جلد۲۱
۲ ما بالکم تفرحون بالیسیر من الدنیا تدرکونه
۱۳ دو نوع غم و اندوه
۲۶ پوشیدن عیب دیگران برای پوشیدن عیب خویشتن
۳۶ و من العناء ان المرء یجمع ما لا یاکل و یبنی ما لا یسکن
۹۵ ابن ملجم را مضطرب نکنید
۱۰۷ شرایط حاکم
۱۱۵ اذا تقرب الناس الی خالقهم بأنواع البر فتقرب الی ربک . . . .
۱۱۹ معنای رد عقل چیست ؟
۱۲۶ بعضی تصور می کنند که خدا باید کارها را مطابق میل آن ها انجام دهد
۱۵۵ مشقت های بی نتیجه دنیا در اندوختن های بیش از ضرورت
۱۵۸ شادی های دنیا اندک و مانند سراب است
۱۷۶ ان هذا الدین متین فأوغلوا فیه برفق
۱۷۸ ساعات عمر را چهار قسمت کنید
۱۸۱ گمان می کنید آن چه برای شما تضمین شده است باید نهایت کوششان را صرف آن نمایید ؟
۱۸۳ گذشت عمر قابل برگشت نیست ولی روزی از دست رفته به دست بیاید
۲۰۵ اگر مردم پشت پرده را می دیدند به اصلاح خود می پرداختند
۲۲۲ علی ( ع ) : درباره من خیرخواه باشید
۲۳۶ تکیه بر اکثریت دل ها را سست می کند
۲۵۱ نظام عالم حکایت از آمدن قیامت دارد
۲۶۹ عمل برخلاف علم
۲۸۰ تن در خدمت روح
جلد۲۲
۸۴-۹۰ دفاع از باطل
۱۴۳ علم غیب
۱۰۶ بشر خیلی خوشبخت است
جلد۲۳
۱۳ ابوذر فرمود : پیش از دفن من این گوسفند را به کسانی که متصدی دفن من می شوند بده
۲۲ نامردها از شنیدن حرف حق شکنجه می بینند
۶۷ با قدرت شخصیت بر قوانین طبیعت حاکم می شوند
۱۱۹ داستان عدالت عمر بن عبدالعزیز
۱۴۶ شکایت مولا ( ع ) از مردم
۱۷۹ بشر به جایی می رسد که غم و شادی در نظرش یک سان می شود
۱۸۶-۱۸۷ انسان های رشد یافته به اقبال و ادبار مردم اعتنا ندارند
۱۹۱-۱۹۳ حسرت پایان زندگی
۲۲۴4 این دنیا مقصد نهایی نابینایان است و گذرگاهی برای بینایان
۲۵۶ ظاهر و باطن مردم مادی یکی است
جلد۲۴
۱۰ اگر به اندازه چیزی ارج بنهیم مفید است و اگر بیش از حد برای چیزی قیمت قایل شویم مضر است
۱۱ اگر کار زشت عادت شد بشر زشتی آن را نمی فهمد
۹۶ مذمت عیب جویی از دیگران ( و انما ینبغی لاهل العصمة )
۱۱۲ مربی باید افراد را طوری بسازد که دامان دیگران را آلوده نکنند
۱۶۱ دنیای زودگذر را گرفتند و آخرت جاودانی را رها کردند
۲۲۳ در گوشه ای نشستن و به درد مردم نرسیدن کار انسان نیست
۲۳۹-۳۴۰ شرک اخلاقی
۲۵۱ ساعات را باید به چهار قسمت تقسیم کرد
۲۷۵ منکرین خدا در حقیقت منکر خدایی هستند که خود در ذهن دارند
۳۰۶ دین یعنی اخلاق ، اخلاق یعنی دین
۳۱۰-۳۱۱ چرا مردن را قبول نداریم
۳۱۳ اندکی از مردم از مرگ نمی ترسند
۳۲۹ شهادت بلی ، خودکشی نه
۳۴۲ مردم حکما و دانشمندان واقعی را پست وبی مقدار می شمردند
۳۴۴ هرگز خود را به گرد و غبار کور کننده فتنه ها نسپارید
۳۴۹ راه نجات تعلیم و تربیت است و داشتن ارداه قوی