برگزیده اشعار مثنوی مولوی

تاریخ ایجاد: ۱۴۰۲/۶/۲۵

تعداد بازدید:۰

برگزیده اشعار مثنوی مولوی

اشعار منتخب استاد علامه کرباسچیان از مثنوی مولوی


برگزیده اشعار مثنوی مولوی

* اعداد بر اساس صفحات مثنوی میرخانی

* ابیاتی که انتهای آن ... دارد ابیات بعدی آن نیز مورد انتخاب استاد بوده است.

 

۱- با ده در جوشش گدای جوش ماست 

چـرخ در گـردش اسیر هوش ماست

۷- عشق‌هایی کز پی رنگی بود 

 عشق نبود عاقبت ننگی بود

۷- دشـمن طاووس آمد پرّ او 

ای بسا شه را بکشته فرّ او

۷- این جهان کوه است و فعل ما ندا

ســوی مـا آیــد نــداهـا را صـــدا

۸- کار پاکان را قیاس از خود مگیر

گـرچـه باشـد در نوشتن شیر شیر

۱۱- صدهزاران دام و دانه است ای خدا

  مـا چـو مــرغـان حــریــص بـی‌نـوا ...

۱۲- گـفـت لـیـلـی را خـلـیـفـه کان تـویی

  کز تومجنون شد پـریـشان  و غـوی ...

۱۲- جـان هـمـه روز از لگد­ کـوب خـیـال

   وز زیـان وســود و از خـوف  زوال ...

۱۲- مــرغ بــر بــالا پـــران و ســایــه‌اش  

  مــی‌دود بـر خـاک و پـرّان مـرغ ‌وش...

۱۸- انـبـیـا در کـار دنـیـا جـبـری اند

   کافران در کار عقبی جبری اند

۲۱- مــادر بــت‌هــا بـــتِ نــفـس شـمـاسـت

  زان که آن بت مار و این بت اژدهاست

۴۷- هـرکـه او ارزان خرد ارزان دهد

   گوهری طفلی به قرصی نان دهد

۵۰- از عدم‌ها سوی هستی هر زمان

  هست یا رب کاروان در کاروان

۵۱- چون شدی من کان لله از وله

  حق تو را باشد که کان الله له

۵۶- پای اسـتـدلالـیان چـوبـیــن بود

  پای چوبین سخت بی‌تمکین بود

۵۸- گاه بـانـگِ زیـر را قِـبـلـه کنی 

  گاه گـریه­ی زار را قُـبـلـه زنی

۷۵- آن یـکـی نـحـوی به کشتی در نشست 

   رو بـه کـشتی­‌بان نمود آن خودپرست...

۷۵- چـون بمُردی تـو ز اوصاف بشر

   بـحـر اسـرارت نـهد بر فرق سر...

۸۱- آن یــکــی آمــد در یـاری بـزد 

   گفت یـارش کـیستی ای معتمد...

۸۴- حق تعالی خلق را گوید به حشر

  ارمـغـان کـو از بـرای روز نشر؟ ...

۹۰- خلق اطفال‌اند جز مست خدا

  نیست بالغ جز رهیده از هوا

۹۷- از عـلی آموز اخلاص عمل

   شیر حق را دان منزه از دغل ...

۱۰۲- گـفـت دشـمـن را همی بینم به چشم 

روز و شب بر وی ندارم هیچ خشم

۱۰۳- زآبگیـنه‌ی زرد چـون سازی نقاب  

زرد بـیـنـی جـمـلـه نـــور آفـتـــاب ...

۱۰۶- ایـن دهـان بر بند تا بینی عیان

 چشم­بند آن جهان حلق و دهان

۱۱۳- ای برادر تو همین  اندیشه ای

 مـابـقی تو استخوان و ریشه‌ای...

۱۱۷- هین سگِ این نفس را زنده مخواه

 کاو عـدوی جان توست از دیرگاه

۱۲۷- هرکسی گرعـیـب خـود دیدی به پـیش  

 کای بُدی فارغ  وی از اصلاح خویش ...

۱۳۵- ای خُنُک آن را که او ایام خویش 

 مـغـتـنـم دارد گـذارد وام خویش ...

۱۳۶- هم‌چو آن شخص درشت خوش سُخُن

 در مــیــان ره نــشــانـد آن خـاربـُـن ...

۱۵۰- گِـل برآرند اول از قعر زمین

تـا بـه آخـر بـرکشی ماء معین

۱۶۲- پـشّـه کـی داند که این باغ از کی است؟  

 کاو بهاران زاد و مرگش در دی است

۱۶۸- مؤمنان در حشر گویند ای ملک

 نـی کـه دوزخ بـود راه مشترک ...

۲۰۴- اولـیـا اطفال حق‌ّاند ای پسر  

غائبیّ و حاضری بس باخبر

۲۲۷- جـمله‌ی ذرات عالـم در نهان 

با تو می‌گویند روزان و شبان ...

۲۳۸- این طلب مفتاح مطلـوبات توست

 این سپاه نصرت و رایات توست

۲۴۲- هر کسی را بهر کاری ساختند

مـیـل آن را در دلـش انـداخـتـند

۲۴۲- عاقلان خود نوحه‌ها پیشین کنند 

 جـاهلان آخر به سر بر می‌زنند

۲۴۷- چـون بـیـارایـنـد بـهر حشر تخت 

خود شفیع ما تویی آن روز سخت ...

۲۴۹- قـوم دیـگرمـی شناسم  زاولیا 

که دهانشان بسته باشد از دعا...

۲۵۴- آن‌چه می‌گویم به قدر فهم توست 

مُـردم انـدر حـسـرتِ فهم درست

۲۶۸- گوید او که روزگارم می‌برند 

خـود نـدارد روزگار سـودمـند...

۲۸۳- آب کم جوتشنگی آور به‌دست

 تا بـجوشد آبت از بالا و پست

۲۸۸- در جـوانی حمزه عمّ مصطفی

بـا زره مـی‌شـد مـدام اندر وغا ...

۲۹۳- از همه محروم‌تر خفاش بود 

 کاو عـدوّ آفـتـاب فـاش بـود

۲۹۷- گـفـت معشوقی به عاشق کای فتی

 تو به غربـت دیده‌ای بس شهـرها ...

۲۹۸- جـهـد کـن پَر را گِل‌آلوده مکن

  لیک گوشت کر شد و پندم کهن

۳۰۷- هین مرا بگذار ای بگزیده یار

  تا رسن بازی کنم منصور وار

۳۱۱- تو چو عزم دین کنی با اجتهاد

  دیـو بـانـگـت بـر زند اندر نهاد ...

۳۱۲- تـشـنـه مـی‌نالد که کو آب گوار؟

   آب هم نالد که کو آن آب خوار؟

۳۲۲- گفت پیغمبر که چون کوبی دری

عـاقـبـت زان در بـرون آید سری ...

۳۲۲- آن که روزی نیستش بخت و نجات 

نـنـگـرد عـقـلـش مـگـر در نـادرات

۳۲۶- بـنده می‌نالد به حق از درد خویش

  صد شکایت می‌کند از رنج و نیش ...

۳۴۰- پادشاهان جهان از بد رَگی

  بو نبردنـد از شـراب بندگی ...

۳۵۷- نیمِ عمرت در پریشانی رود  

  نـیـمِ دیـگر در پشیمانی شود

۳۵۸- هرچه نـفست خواست داری اختیار 

  هرچه عقلت خواست آری اضطرار

۳۵۹- تیـغ دادن در کفِ زنگّیّ مست

  به که آید علم نادان را به دست

۳۶۱- در حدیث آمد که یزدان مجید 

  خـلـق عالـم را سه گونه آفرید ...

۳۶۱- خُرده کاری های علم هندسه 

  یـا نـجـوم و علم طبّ و فلسفه

۳۶۲- هم چو مجنون در تنازع با شتر 

   گه شتر چربید و گه مجنون حرّ ...

۳۶۳- کَـون مـی‌گوید: بیا من خوش پی‌ام

  وآن فسادش گفت: رو مـن لاشی‌ام

۳۶۴- بـس انـامل رشـک استادان شده

  در صناعت عاقبت لرزان شده ...

۳۶۴- از جهان دو بانگ می‌آید به ضد 

  تـا کـدامـیـن را تـوبـاشـی مـستعد ...

۳۷۸- آن که عاقل بود عزم راه کرد

   عـزم راه مـشـکل نـاخواه کرد...

۳۷۹- برگذشته حسرت آوردن خطاست

   بـاز نــایـد رفـتـه یاد آن هَـبـاست

۳۸۷- خـانـه بـرکن کـز عقیق آن یمن

   صد هزاران خانه شاید ساختن ...

۳۹۲- مشرق و مغرب چو تو بس دیده‌اند  

  کــه ســرِ ایــشـان زتـن بـبـریـده‌انـد...

۳۹۳- خضر کشتی را برای آن شکست

کـه تـوانـد کـشـتی ازفجّار رست ...

۳۹۷- گـفت موسی را به وحی دل خدا

کای گزیده دوست می‌دارم تو را...

۴۱۴- خـویـشـتن را گـم مـکن یـاوه مکوش 

 که تو آن هوشیّ و باقی هوش پوش ...

۴۱۵- خنده‌اش گیرد از آن غم‌های خویش 

   چـون بـبـیـنـد مـستقرّ وجای خویش ...

۴۱۶- هـم چـو مـرهـم ساکن و بس کارکن 

   چون خرد ساکن وز او جنبان سخن

۴۱۸- ظاهرش را پشّه‌ای آرد به چرخ 

   باطـنـش باشد محیط هفت چرخ

۴۱۸- احمد ار بگشاید آن پرّ جلیل  

   تـا ابد مدهوش ماند جبرئیل ...

۴۲۹- دیو بر دنیاست عاشق کوروکر

  عـشـق را عـشـق دگر برّد مگر

۴۳۵- عـقـده را بـگـشـاده گیر ای منتهی 

  عقده‌ی سخت است بر کیسه‌ی تهی ...

۴۳۶- عـاشـقـان را شادمانی و غم اوست  

   دستمزد و اجرتِ خدمت هم اوست ...

۴۳۶- مرغ کاو ناخورده است آب زلال

  انـــدر آب شـور دارد پــرّ و بــال ...

۴۴۱- زنـدگی بـی ‌دوسـت جان فرسودن است  

   مرگ حاضر، غائب از حق بودن است

۴۴۱- ای مبدل کـرده خاکی را به زر

  خـاک دیـگر را نـمـوده بـوالـبشر...

۴۴۱- هرکه سازد زین جهان آب حیات

   زو تـرش از دیـگران آیـد ممات

۴۴۵- گـفـت ابـلـیـس لعـیـن دادار را

  دام زَفتی خواهم این اشکار را ...

۴۴۸- در زمانه مر تو را سه همره‌اند  

  زان یـکی وافیّ و آن دو غدرمند ...

۴۴۹- هوش را توزیع کردی بر جهات

   مـی‌نـیـرزد تـرّه‌ای آن تـرّهــات ...

۴۵۱- ایـن سـخـن در سـینه دخلِ مغزهاست

   در خموشی مغز جان را صد نماست ...

۴۶۰- یـار تـو چـون دشمنی پیدا کند

  گُرّ رشـکِ حِـقدِ او بـیـرون زند ...

۴۶۱- ای گرفتار سبب بیرون مپر  

  لیک عزل آن مسبّب ظن مبر...

۴۶۲- بـا تـضـرع بـاش تـا شادان شوی  

   گریه کن تا بی‌دهان خندان شوی ...

۴۶۸- از منی بودی منی را واگذار 

   ای ایـاز آن پوستین را یادآر ...

۴۷۲- گفـت مجنون من نمی‌ترسم ز نیش  

   صبر من از کوه سنگین است بیش ...

۴۷۶- چـندگاهی بی لـب و بی‌گوش شو  

   وانگهی چون لب حریفِ نوش شو ...

۴۹۰- شـیـخ گـفـتا خالقا من عاشقم  

  ور بجویم غیر تو بس فاسقم ...

۴۹۳- گر نباشد جوع صد رنج دگر 

  از پی هیضه برآرد از تو سر ...

۴۹۴-  شـیـخ می‌شـد بـا مـریـدی بی‌درنگ

   سوی شهری نان در آن‌جا بود تنگ ...

۴۹۵- آن یـکـی بـا شـمع بر می‌گشت روز 

   گرد هر بازار دل پر عشق و سوز ...

۴۹۸- ایـن کـه فردا این کنم یا آن کنم

   این دلیل اختیار است ای صنم...

۵۰۱- هـم چـنـیـن تـأویـل قد جفّ القلم

   بهر تحریض است بر شغل اهمّ...

۵۱۳- با بُتِ زنده کسی که گشت یار

   مرده را کی در کشد اندر کنار...

۵۴۲- مرگ همسایه مرا واعظ شده 

  کسب و دکّان مرا بر هم زده ...

۵۵۳- تـن فـدای خـار مـی‌کرد آن بلال

   خواجه‌اش می‌زد برای گوشمال ...

۵۶۷- راسـت فـرمـود آن سـپـه‌دار بـشر 

  که هر آن کاو کرد از این دنیا گذر ...

۵۸۲- مه فشاند نور و سگ عوعو کند 

  هـرکسی بـر خلقـت خود مـی‌تند

۵۸۵- هـر ولی را نوح وکشتی­بان شناس  

   صحبت این خلق را طوفان شناس

۵۸۷- هر شبی تدبیر و فرهنگم به خواب 

  هم چو کشتی غرقه می‌گردد در آب ...

۶۰۲- ای فغان از یار ناجنس ای فغان 

  هـم‌نـشـیـن نیک جـویـید ای مهان

۶۰۳- در پی خوباش و با خوش­خو نشین  

  خـو پـذیــریّ گُـل و روغـن بـبـیـن ...

۶۱۳- راه لــذت از درون دان نـــز بـرون 

  ابلهی دان جستن از قصر و حصون ...

۶۱۴- زین حجاب این تشنگان کف پرست

   زآب صـافـی اوفـتـــاده دور دسـت ...

۶۴۱- زیـن سبب پیغمبر با اجتهاد  

  نام خود وآن علی مولا نهاد ...




نظر

«در زیر آسمان هیچ کاری به عظمت انسان‌سازی نیست»

علامه کرباسچیان
شبکه های اجتماعی
رایانامه و تلفن موسسه

info@allamehkarbaschian.ir - ۰۲۱۲۲۶۴۳۹۲۸

All content by Allameh is licensed under a Creative Commons Attribution 4.0 International License. Based on a work at Allameh Institute