نمایه «پذیرش نقاط ضعف خود»، در «به دانشآموزان 1 جلسه 29»
اگر بدىها را مىبینید یا در مقام عیبجویى از دیگران هستید، بدانید که خودتان بَدید. آدم خوب بدىها را نمىبیند، بلکه فقط خوبىها را مىبیند. سگى سر راه افتاده بود، کثیف و متعفن. مردم از بدىهاى او مىگفتند. وقتى نوبت به حضرت عیسى(ع) رسید، فرمود: «عجب دندانهاى سفیدى دارد.» دیده ز عیب دگران کن فراز صورت خود بین و در او عیب ساز در همهچیزى هنر و عیب هست...
نمایه «پذیرش نقاط ضعف خود»، در «به آموزگاران 50»
چرا ما این شجاعت را نداریم که بگوییم: «آقا من نفهمیدم»؟ مولا(ع) میفرماید: «وَلا یَستَحییَنَّ أحَدُکُم إذا سُئِلَ عَمّا لا یَعلَمُ أن یَقولَ لا أعلَم»؛ (هیچیک از شما نباید وقتی چیزی را از او میپرسند که پاسخش را نمیداند، خجالت بکشد از اینکه بگوید: «نمیدانم»). بهقول بوذرجمهر «همهچیز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر نزادهاند». گفتنِ نمیدانم که افتخار انسان است. خلاصه راه باریک است. عقل آبلهپای...
نمایه «پذیرش نقاط ضعف خود»، در «به آموزگاران 48»
صحبت شد که اگر کسی خودبین باشد و خودش را بیعیب ببیند، امکان ندارد دنبال ترقی برود. اگر هم کسی بخواهد عیب خودش را ببیند، باید مؤمن بشود به اینکه «أعدیٰ عَدُوِّكَ نَفسُكَ الَّتي بَینَ جَنبَیك»؛ (بزرگترین دشمن تو نفس خودت است). پس هرکس باید با استعانت از خدا با نفس خود مشغول جنگ شود تا این حال در او پیدا شود که خود را گل سرسبد عالم نداند...
نمایه «پذیرش نقاط ضعف خود»، در «به آموزگاران 48»
این نفس بداندیش بهفرمانشدنی نیست این کافر بدکیش مسلمان شدنی نیست خیلی باید جان کَند و ریاضت کشید. هر بشری ولو آهنفروش، کاغذفروش، بقال یا قصاب باشد، برای کمال روح خودش باید این مرحله را طی کند، یعنی بهدیدۀ بدبینی به خود نگاه کند و معایب خودش را بشناسد و دشمن نفسش باشد. تا دشمنِ نفس نباشد، نمیتواند معایب خود را ببیند، خصوصاً کسی که در مقام تربیت دیگران...
نمایه «پذیرش نقاط ضعف خود»، در «به آموزگاران 48»
فایدۀ دیگرِ تواضع این است که عیبهای خود را میبینیم و درصدد رفع آن برمیآییم. وَعَینُ الرِّضا عَن کُلِّ عَیبٍ کَلیلَةٌ وَلٰکِنَّ عَینَ السُّخطِ تُبدِي المَساويا (چشم خوشبین عیبها را میپوشد و چشم بدبین عیبها را نشان میدهد). اگر کسی به خودش بدبین باشد نمیگوید: «من گل سرسبد عالم هستم و مدرسهام بهترین مدرسه است»؛ میگوید: «ما مسلماً بیعیب نیستیم و گل بیعیب خداست. چه کنیم که معایب ما...
نمایه «پذیرش نقاط ضعف خود»، در «به دانشآموزان 6 جلسه 16»
آگاهشدن به مرض و توابع مرض انسان را وادار مىکند که دنبال معالجه برود. اما اگر کسى خودش را مریض نبیند هیچوقت دنبال معالجه نمىرود. علت اینکه عدهاى با رذایل اخلاقىِ خودشان خوشاند این است که مضار این صفات و ملکات بد را نمىدانند. با خودش مىگوید: آدم ناز بفروشد به مردم چه عیب دارد؟ جنبۀ حیوانیاش هم که مقتضى همین مطلب است. بنابراین میگوید: همه باید زیر بلیت...
نمایه «پذیرش نقاط ضعف خود»، در «به دانشآموزان 4 جلسه 15»
انسان باید معروف و منکر را بشناسد تا بتواند امربهمعروف و نهىازمنکر کند. شما که نمىدانید چهچیز واجب و چهچیز حرام است، چطور مىخواهید به یک نفر بکن و نکن بگویید؟ چهکار را بکند و چهکار را ترک کند؟ پس اولین شرط امربهمعروف و نهىازمنکر شناخت معروفها و منکرهاست. دوم اصرار مرتکب است، یعنی اگر کسى یک وقت شراب مىخورده و حالا دیگر نمىخورَد، اگر به او بگوییم: «شراب...
نمایه «پذیرش نقاط ضعف خود»، در «به آموزگاران 45»
بیایید قدری فکر کنیم. آن فکری که یک ساعتش ــساعت در زبان عربی یعنی لحظه، نه شصت دقیقهــ بهتر از هفتاد سال عبادت است همین است که ببینیم پیامبر(ص) را به نبوت قبول داریم یا نه، و امام صادق(ع) را بهعنوان رئیس مذهب قبول داریم یا نه. این را روشن کنیم. اگر معلوم شد قبول نداریم، حداقل این شجاعت را داشته باشیم که بگوییم: «ما بهایی هستیم و حرفهای...
نمایه «پذیرش نقاط ضعف خود»، در «به دانشآموزان 4 جلسه 14»
آقایان، حب ذات درد بىدرمانى است که دنیا را به آتش کشیده. چرا وقتى به تو تذکر مىدهند، خوشت نمىآید؟ بگو: «متشکرم» و واقعاً لذت ببر. وقتى آینهْ سیاهى صورتت را اعلام کرد، بهجاى اینکه آن را بشکنى، صابون بخر و آن را پاک کن. «أحَبُّ الإخوانِ إلَيَّ»؛ (محبوبترین دوست من کسى است که) «أهدىٰ»؛ (هدیه کند) «إلَيَّ عُیوبي»؛ (به من عیوبم را). اصلاً اسمش را هدیه و کادو...
نمایه «پذیرش نقاط ضعف خود»، در «به دانشآموزان 4 جلسه 14»
مرحوم آقاى بروجردى با آن مقام و عظمت علمىای که داشت گاهى روى منبر مىفرمود: «ما ناقصیم. به من تذکر دادند و من فلان عیب را دارم.» ما هم باید ان شاء الله از روش بزرگان درس بگیریم و از تذکر عیوبمان خوشحال شویم. مؤمن آینۀ مؤمن است. آیا وقتى آینه مىگوید صورتت سیاه است، آن را مىشکنى؟ آینه چون عیب تو بنمود راست خود شکن آیینهشکستن خطاست چرا...
صفحه: